دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت...
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت...
🤍
🤍
متن از فرداد:
حالم خوب نیست و میترسم با کسی حرف بزنم. که اینروزها حرف زدن، بیشتر غمگینم میکند. چیزهایی هست که نمیخواهی حتی در ذهن خودت مرورشان کنی و بازگو کردنشان، به همزدن خاکستر میماند و آتش خفتهی درونت را شعلهور میکند. دردهایی هست که نپذیرفتهای، که نمیپذیری، که نمیخواهی بپذیری!
در زندگی همهی ما زمانهایی میرسد که قویترین آدم زمین هم اگر باشیم، حریف ارتش مسلح اندوه نیستیم.
دارم یکتنه میجنگم و هر شب با سربازانی خسته و زخمی از نبردی نابرابر، به رختخوابم باز میگردم...
🤍
🤍
متن از فرداد:
حالم خوب نیست و میترسم با کسی حرف بزنم. که اینروزها حرف زدن، بیشتر غمگینم میکند. چیزهایی هست که نمیخواهی حتی در ذهن خودت مرورشان کنی و بازگو کردنشان، به همزدن خاکستر میماند و آتش خفتهی درونت را شعلهور میکند. دردهایی هست که نپذیرفتهای، که نمیپذیری، که نمیخواهی بپذیری!
در زندگی همهی ما زمانهایی میرسد که قویترین آدم زمین هم اگر باشیم، حریف ارتش مسلح اندوه نیستیم.
دارم یکتنه میجنگم و هر شب با سربازانی خسته و زخمی از نبردی نابرابر، به رختخوابم باز میگردم...
۴۹.۵k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.