🍒🌱....... و در این روزها آنقدر از احساس لبریزم
🍒🌱....... و در این روزها آنقدر از احساس لبریزم
که حتی گاه گاهی در لباسم شعر می ریزم
تو وقتی می رسی، بر کرت کرتم لرزه می افتد
شبیه خاک نیشابور، جد در جد غزل خیزم
نگاهم داشت از پرچین رویت میوه می دزدید
نخواه از این گناه مستحب هرگز بپرهیزم!
عروسک وار، دست دختران کدخدا هستی
و اما من مترسک زاده ای در دست جالیزم
بهار اندام من! این شهر را اردیبهشتی کن
که من برعکس شاعرها، به شدت ضد پاییزم🍒🌱
علیرضا بدیع
که حتی گاه گاهی در لباسم شعر می ریزم
تو وقتی می رسی، بر کرت کرتم لرزه می افتد
شبیه خاک نیشابور، جد در جد غزل خیزم
نگاهم داشت از پرچین رویت میوه می دزدید
نخواه از این گناه مستحب هرگز بپرهیزم!
عروسک وار، دست دختران کدخدا هستی
و اما من مترسک زاده ای در دست جالیزم
بهار اندام من! این شهر را اردیبهشتی کن
که من برعکس شاعرها، به شدت ضد پاییزم🍒🌱
علیرضا بدیع
۹.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۲