جهت سم گذاشتم
جهت سم گذاشتم
داستان بلکرز:
فیوتر بلک که به زمان حال خودش فکر میکنه ، خسته شده ، که برای حرف زدن و بغل کردن سنپایش باید صبر کنه ، و فک میکنه که بهتره بره بیرون قدم بزنه
در همون لحظه پست بلک و سنپایش رو میبینه ، وقتی همدیگرو ملاقات میکنن
از زبان پست بلک: لباسش شبیه به من هست ولی نیس
فیوتر بلک : بلاخره پیدات کردم پست بلک
سنپایشون : اینجا چخبر شده ؟
فیوتر بلک داد میزنه
بلککککک
پست بلک : یا خدا
فیوتر بلک : تو آینده ی منو خراب کردی احمق
پست بلک : مگه چی شده؟ من اصلا تورو نمیشناسم
ف.ب ( فیوتر بلک ) : من توام
پ.ب ( پست بلک ) : نه
ف.ب : من ایندتم احمق
پ.ب : حالا چیشده
ف.ب : همین الان فقط بگو چطوری پستر بلک ( بلک گذشته تر ) رو ببینم
پ.ب : من نمیدونم فقط منو توییم
( پستر بلک اولین نسخه ی منتشر شده ی بلک هست که کلا منه )
پست بلک : شاید بهتره برگردیم گذشته
بلک و پست بلک میرن تو گذشته تا پستر بلک رو تو مدرسه ، هنگام قدم زدن با پاپی و انا پیدا کنن
بلک از پشت انا رو میگیره : صدایی نده
پست بلک : آروم راه برو پیش ملیکا و مریم
پاپی که به هیچ جاش نیست ( تو مغز ادمین : 🕶️ ) بووووق
فیوتر بلک و پست بلک هم میرن پیش پستر بلک که بهش توضیح بدن چون پست بلک هم این اتفاق براش افتاده چون پستر بلک و دار و دستاش اون کارو کردن ( چه داستانی شد )
بلک : بابا ببین ، توی خر رفتی با اون خره ( پاپیو میگه) بعد اون خره هم اون خره ( آنا ) رو آورده رفتین قدم بزنین ، بعد اون خره ( آنا ) سنپای رو صدا زده بعد اون خره ( پاپی ) سلام کرده بعد توی خر رفتی جلو بعد دوست خرش اومده یقتو گرفته
( قضیه خر تو خر شد البته خودم خواستم خر تو خر شه 😂💔 )
پ.س.ب: خب این چه ربطی به من داره
پ.ب: اگه ما الان تورو نمی اوردیم اینجا و جلو انا رو نمیگرفتیم همین اتفاق می افتاد
میرن ۱. دقیقه ی پیش پست بلک
بلک : هی پست بلک اون تویی
پست بلک : نه !
بلک: توام !
و اینجوری بود که بلک با پست بلک مشکل پیدا کرد و نتونست گذشته رو تغییر بده
داستان بلکرز:
فیوتر بلک که به زمان حال خودش فکر میکنه ، خسته شده ، که برای حرف زدن و بغل کردن سنپایش باید صبر کنه ، و فک میکنه که بهتره بره بیرون قدم بزنه
در همون لحظه پست بلک و سنپایش رو میبینه ، وقتی همدیگرو ملاقات میکنن
از زبان پست بلک: لباسش شبیه به من هست ولی نیس
فیوتر بلک : بلاخره پیدات کردم پست بلک
سنپایشون : اینجا چخبر شده ؟
فیوتر بلک داد میزنه
بلککککک
پست بلک : یا خدا
فیوتر بلک : تو آینده ی منو خراب کردی احمق
پست بلک : مگه چی شده؟ من اصلا تورو نمیشناسم
ف.ب ( فیوتر بلک ) : من توام
پ.ب ( پست بلک ) : نه
ف.ب : من ایندتم احمق
پ.ب : حالا چیشده
ف.ب : همین الان فقط بگو چطوری پستر بلک ( بلک گذشته تر ) رو ببینم
پ.ب : من نمیدونم فقط منو توییم
( پستر بلک اولین نسخه ی منتشر شده ی بلک هست که کلا منه )
پست بلک : شاید بهتره برگردیم گذشته
بلک و پست بلک میرن تو گذشته تا پستر بلک رو تو مدرسه ، هنگام قدم زدن با پاپی و انا پیدا کنن
بلک از پشت انا رو میگیره : صدایی نده
پست بلک : آروم راه برو پیش ملیکا و مریم
پاپی که به هیچ جاش نیست ( تو مغز ادمین : 🕶️ ) بووووق
فیوتر بلک و پست بلک هم میرن پیش پستر بلک که بهش توضیح بدن چون پست بلک هم این اتفاق براش افتاده چون پستر بلک و دار و دستاش اون کارو کردن ( چه داستانی شد )
بلک : بابا ببین ، توی خر رفتی با اون خره ( پاپیو میگه) بعد اون خره هم اون خره ( آنا ) رو آورده رفتین قدم بزنین ، بعد اون خره ( آنا ) سنپای رو صدا زده بعد اون خره ( پاپی ) سلام کرده بعد توی خر رفتی جلو بعد دوست خرش اومده یقتو گرفته
( قضیه خر تو خر شد البته خودم خواستم خر تو خر شه 😂💔 )
پ.س.ب: خب این چه ربطی به من داره
پ.ب: اگه ما الان تورو نمی اوردیم اینجا و جلو انا رو نمیگرفتیم همین اتفاق می افتاد
میرن ۱. دقیقه ی پیش پست بلک
بلک : هی پست بلک اون تویی
پست بلک : نه !
بلک: توام !
و اینجوری بود که بلک با پست بلک مشکل پیدا کرد و نتونست گذشته رو تغییر بده
۷.۵k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.