الهی ندانی چه برسرقلبم آوردی

الهی ندانی چه برسرقلبم آوردی...
الهی ندانی.....💔
حکایت رفاقت منو تو حکایت قهوه ایست که امروز به یاد تو پشت میز کافه ای تلخ تلخ نوشیدم,
که با هر جرعه بسیار اندیشیدم که این طمع را دوست دارم یا نه؟
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم!
و تمام که شد فهمیدم باز هم قهوه میخاهم!
"حتی تلخ تلخ"
دیدگاه ها (۱)

خدایا آشوبم آرامشم تویی....‌💔

آیا چه خطا دید که رفت؟.....

هیچ وقت یادم نمیره که چقدر درد کشیدیم چقدر غم خوردم چقدر نگا...

خون آشام عزیز (80)

روانی منP48

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط