به چشمهایم زل زد و گفت

به چشمهایم زل زد و گفت :
– با هم درستش می کنیم !
و من تازه فهمیدم تنهایی چه وسعت نامحدودی دارد،
“با هم”……چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد ؛
حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت .
حسی که به واژه ی ” با هم ” داشتم را
با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم!…
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد،
می توانست حس من را در آن لحظات، درک کند!



✩。:─ ❁❥︎Tak_setareh✯❁ ─.•:。✩

#سِفارَت‌ِعِشقّ..
#حسِ‌نابِ‌زِندگی
#تا_پای_جان_دوستـــــــــت‌دارم....
#تمام‌ِمَن‌برای‌ِتو_تویی‌کہ‌جان‌ِمَن‌شُدی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#پایبَندَم‌تاپای‌ِجان‌بہ‌تَمامَت
#عشق‌ِبی‌هَمّتای‌ِمَن
#دوست_داشتنی
#عاشقانه #خاص #دونفره #دوست_دارم
#عشق_جان #باهم
#Tak_setareh
دیدگاه ها (۸)

تڪرار میڪنمـ دوست داشتنت را در زوایایِ هزار آیینه مڪرر میبوس...

#وچه‌آرام‌دلت‌حضرت‌آرامم‌شد...♥️و من گاهے صدایت را چنان بہ ت...

‏از دست نده ڪسے را ڪه وقتے اسمت را می‌بردگویے مڪان امنے را ت...

عشق در یک نگاه ، فقط با توصیف جنابِ شهریار اونجا که میگن :یک...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط