درسته یه جاهایی درس میگیری از

درسته یه جاهایی درس میگیری از
شکستایی که میخوری،
از نامرد‍‍یا،
دوروییا،
رفتنا،
درسته این شکستا قوی ترت میکنن
اما اون زخمِ عمیقی که رو قلبت میمونه،
خوب شدنی نیس !
اون ترسی که وجودتو پر میکنه و
باعث میشه دورِ خودت یه دیوار بکشی،
هیچوقت از بین نمیره،
اون اعتماد از دست رفته نسبت به
کلِ آدمایی که میان سمتت،
هیچوقت جبران نمیشه،
اون حس بدی که میاد سراغت و
همش اینو کنجِ ذهنت هک میکنه که
مقصرِ تک تکِ چیزایی که سرت میاد خودتی،
تا ابد و یک روز تنهات نمیذاره،
اون تیکه هایی که اطرافیانت بهت میندازن و
تمامِ وجودت آتیش میگیره، تمومی نداره
ولی میدونی سخت تر از همه اینا چیه؟!
غرورت !!
غروری که دیگه نداریش،
غروری که بخاطرِ یه آدم خرد شد !
درس گرفتن از شکست بهایِ سنگینی داره،
اونقدر سنگین که له میشی و
یه موقع به خودت میای که دیگه
اون آدمِ سابق نیستی....
دیدگاه ها (۲)

گاهی لازمه به جای فکر کردن و سناریو سازی برای اتفاق هایی که ...

مسئولیم!نسبت به خودمون ،شخصیتمون ، غرورمون!یوقتا باید نمیبخش...

دلم تنگ شده برای دمی آسوده نشستن و چشم به ناکجای افق دوختن و...

هميشه شانسِ ديگرى خواهد بوددوستى ديگر، عشقى ديگر، نيرويى ديگ...

part21

مست خون ( پارت ۲۰ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط