یک روز هم نبود

یک روز هم نبود!...
فقط یک ساعت...
گمان کردم ندارمت...
،،،
و تو هیچ نخواهی فهمید...
این تفکر بغض آلود
چه برسرم آورد...
زلزله ای به عمق
سیاهچاله های وجودم...
گسلی ساخت ازمن
لرزان وپر اضطراب...
ثانیه ثانیه نبودنت...
آوارکرد
خانه ی کوچک احساس را...
که دورازشهر جسم...
درمرزهای قلبم...
ساخته بودم
برای ماندنی همیشگی باتو...
چکاوک احساس
ترکم نکن!...
این زلزله های ممتد
برویرانه ای پاشیده ازهم...
سزای من نیست...!!!🥀
دیدگاه ها (۲)

سفره دار توام ای عشق بفرما بنشین🥀

😭

🥀

من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط