عاشقانه

خبرت هـست که دلتنگ نگاهت شـده ام
بی قـرار تـو و چشمـان خـمـارت شـده ام
خـبرت هست دلم مست حـضـور تو شده
عـاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ای
خـبرت هـست کـه بـاران بــهـارم شده ام
چـون پـرستـوی مـهاجر نـگـرانت شـده ام
خط به خط زنده گی ام پر شده از بودن تو
خبرت نیست و شادم که فدایت شـده ام
میدانی گم شدم؛ می‌جویم آن حس را که پیدایم کند
تا جدا از این شلوغی‌های دنیایم کند
خلوتی باشد پر از آرامش و تسکین روح
ذکر یا محبوب من شاید مداوایم کند
کاش باشد فرصت هم‌صحبتی با آینه
من در او پیدا شوم او هم تماشایم کند
طبع شعری، دفتری هم از پر پروانه‌ها
تا مگر این شعرها در آسمان جایم کند
گه‌گداری هم‌نشینی با پرستو لازم است
تا برای رفتن از دنیا مهیایم کند
گم شدم باید که خود را زودتر پیدا کنم
قبل از آن روزی که تنها مرگ پیدایم کند
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه

عاشقانه

مذهبی عاشقانه

عاشقانه ممنونم جانانم 🙂🙃

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط