🍒🌱گاه در متن و میان ِ نقش، پا در بند زنجیری؛
🍒🌱گاه در متن و میانِ نقش، پا در بند زنجیری؛
مینشستم انتظاری شوم و وحشتناک را همدرد؛
در غبارِ حسرت و هیهات،
در کنار و کسوتِ نخلِ نرِ پیری؛
که دگر خود نیز چون ناطور میداند
چترِ گردآلودِ او در دستِ مردی نیست.
لیکنش باور نمیآید.
میدهد دشنام هستی را
همچو نفرینی که گردون را کند هر خسته دل پیری.
گرچه میداند که این دشنام و نفرین را
نیست - هرگز نیست - تأثیری ...🍒🌱
#مهدی_اخوان_ثالث
مینشستم انتظاری شوم و وحشتناک را همدرد؛
در غبارِ حسرت و هیهات،
در کنار و کسوتِ نخلِ نرِ پیری؛
که دگر خود نیز چون ناطور میداند
چترِ گردآلودِ او در دستِ مردی نیست.
لیکنش باور نمیآید.
میدهد دشنام هستی را
همچو نفرینی که گردون را کند هر خسته دل پیری.
گرچه میداند که این دشنام و نفرین را
نیست - هرگز نیست - تأثیری ...🍒🌱
#مهدی_اخوان_ثالث
۱۳۱.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۱