خواهرخواندهی شهر یاسبرنی مجارستان
در فلات مرکزی ایران!
یزد شهریه که وقتی واردش میشی، انگار زمان برمیگرده عقب
کوچههای کاهگلی فهادان، با دیوارای گرم و سایههای خنک، آدمو میبره به عمارت های قدیمی که زندگی طعم دیگه ای داشت.
بادگیرهاش پنکه های سیاری هست که تو گوشه گوشه ی شهر میبینید
امیرچخماق شب که روشن میشه، چراغهاش توی دلِ سکوت شهر میدرخشن و حس میکنی هر گوشهی شهر یه قصه واسه گفتن داره.
باغ دولتآباد وسط کویر مثل یه قطره آب میمونه، خنک و سرسبز و پر از آرامش.
مسجد جامع یزد با منارههای بلندش، دخمههای زرتشتی و زندان اسکندر همشون انگار از گذشتههای دور صدا میزنن و آدمو با تاریخ روبهرو میکنن.
یزد شلوغ و پرهیاهو نیست، ولی آدمو میبره تو زمان قدیم
باید از راه رفتن لذت ببری، مزهی قطاب و باقلواشو بچشی، با آدمای محلی گفت و گو کنی
و فقط بشینی و ببینی چطوری زندگی انقدر تو یزد قشنگه
یزد شهریه که وقتی واردش میشی، انگار زمان برمیگرده عقب
کوچههای کاهگلی فهادان، با دیوارای گرم و سایههای خنک، آدمو میبره به عمارت های قدیمی که زندگی طعم دیگه ای داشت.
بادگیرهاش پنکه های سیاری هست که تو گوشه گوشه ی شهر میبینید
امیرچخماق شب که روشن میشه، چراغهاش توی دلِ سکوت شهر میدرخشن و حس میکنی هر گوشهی شهر یه قصه واسه گفتن داره.
باغ دولتآباد وسط کویر مثل یه قطره آب میمونه، خنک و سرسبز و پر از آرامش.
مسجد جامع یزد با منارههای بلندش، دخمههای زرتشتی و زندان اسکندر همشون انگار از گذشتههای دور صدا میزنن و آدمو با تاریخ روبهرو میکنن.
یزد شلوغ و پرهیاهو نیست، ولی آدمو میبره تو زمان قدیم
باید از راه رفتن لذت ببری، مزهی قطاب و باقلواشو بچشی، با آدمای محلی گفت و گو کنی
و فقط بشینی و ببینی چطوری زندگی انقدر تو یزد قشنگه
- ۱.۶k
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط