یهو یه چیزی یادم افتاد بگم یزره بخندیم
یهو یه چیزی یادم افتاد بگم یزره بخندیم
آقا خیلی وقته پیش که برای کلاس های فوق برنامه رفته بودم مدرسه یکی از معلمام رفته بود به مامانم گفته بود چرا انقدر گوشه گیرم و با کسی توی کلاس دوست نمیشم
حالا بزارین رندوم ترین کارهای بچه های کلاسمون رو بگم
یروز یکیشون وسط کلاس وایساده بود یدونه پرگار گرفته بود دستش میگفت میخوام با این خودکشی کنم و گریه میکرد
واقعا شما بجای من باشین با اینجور آدم هایی دوست میشین که فقط بخاطر اینکه دوست پسرش باهاش کات کرده خودکشی کنه؟🤡
یعنی باز باید یک سال با اینا باشم...کمک
بگذریم
یه فن آرت کشیدم اصن اوف
اگه حمایت میکنین پستش کنم؟
آقا خیلی وقته پیش که برای کلاس های فوق برنامه رفته بودم مدرسه یکی از معلمام رفته بود به مامانم گفته بود چرا انقدر گوشه گیرم و با کسی توی کلاس دوست نمیشم
حالا بزارین رندوم ترین کارهای بچه های کلاسمون رو بگم
یروز یکیشون وسط کلاس وایساده بود یدونه پرگار گرفته بود دستش میگفت میخوام با این خودکشی کنم و گریه میکرد
واقعا شما بجای من باشین با اینجور آدم هایی دوست میشین که فقط بخاطر اینکه دوست پسرش باهاش کات کرده خودکشی کنه؟🤡
یعنی باز باید یک سال با اینا باشم...کمک
بگذریم
یه فن آرت کشیدم اصن اوف
اگه حمایت میکنین پستش کنم؟
- ۴.۶k
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط