دلم یک عید قدیمی میخواهد

دلم یک عید قدیمی میخواهد!
که آخرین روزای اسفند فقط بحث سر این بود از کِی نیایم مدرسه.
بعد تعطیل شدن با ذوق میرفتیم استقبال عید،
دنبال خرید ماهی قرمز و سبزه و لباسای جدید،
خیابون و کوچه ها بوی عید میگرفتن و خونه ها بوی سنبل.
منتظر شروع عید بودیم تا فیلما و برنامه کودک های جدیدی که پخش میشن رو زودتر ببینیم،
منتظر پوشیدن لباسای جدیدی که توی کمد آویزون بودن،
همیشه یه فامیلی بود که ذوق داشتیم بریم خونشون چون ی بچه همسن خودمون داشت،
با پنج تومنی که بابابزرگ عیدی میداد کلی ذوق زده میشدیم.
دلم میخواد دوباره از همون روزای اول عید ذوق داشته باشم برا ۱۳ بدر.
دلم از اون عیدا میخواد که اکثر مردمم دلشون شاد بود...💚

#Nostálgico_Time
دیدگاه ها (۲)

‏«إنَّك كالبيت، مُجرّد فكرَة العَودة لك دافئة»مثل خانه می‌ما...

‏احساس من نسبت به سالی که داره تموم میشه،شاید همین بخش از شع...

with every word, a piece of me is reaching out to you.با هر ...

تو بوی رنگی؛تو بوی چوبی؛تو بوی کتابی؛تو ترکیب قشنگ خاک و بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط