در سرم دختر پیری عصبی میرقصد

در سرم دخترِ پیری، عصبی می‌رقصد
شهر بر رویِ سرِ من، عربی می‌رقصد
این جهان با همه‌ی دغدغه‌هایش دارد،
رویِ یک جمجمه‌یِ یک وجبی می‌رقصد..

قاصدک🖤🖤
دیدگاه ها (۱)

»مَـن تـآ بـي نَهـآیت مُبتَلآیَـم بهِ وُجـودِت♥️

از یادها، زندانی بساز دور خودت، با سیم های خاردار و خندق های...

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشی...

اسکارِ بدترین لحظه هم میرسه به وقتی که نمیدونی تو کم تلاش کر...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

السلام علیک یاخلیفه الرحمن ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط