😍دلم می خواست
😍دلم میخواست
بین شبها و روزهات
بین دستها و نفسهات
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد
چرا میچرخد
نارنجی
دلم میخواست بین خندهها و موهات
اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی جانم
جانم را از نبودنت نجات دهم
با یک نگاه
.
کسی نمیداند،
امّا من هر روز صبح،
عطر تو را از هوا نفس میکشم
و هنوز هم وقتی به عکسی
که خودم از تو برداشتهام نگاه میکنم
عطر تو در چشمانم منتشر میشود
دیگر نمیتوانم پنهانت کنم
از درخشش نوشتههایم میفهمند،
برای تو مینویسم
از شادی قدمهایم،
شوق دیدن تو را درمییابند،
از لبخندم
پی به حضور تو میبرند
من حتی
دیگر نمیتوانم
تو را از خودت هم
پنهان کنم ...❣️🧿
بین شبها و روزهات
بین دستها و نفسهات
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد
چرا میچرخد
نارنجی
دلم میخواست بین خندهها و موهات
اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی جانم
جانم را از نبودنت نجات دهم
با یک نگاه
.
کسی نمیداند،
امّا من هر روز صبح،
عطر تو را از هوا نفس میکشم
و هنوز هم وقتی به عکسی
که خودم از تو برداشتهام نگاه میکنم
عطر تو در چشمانم منتشر میشود
دیگر نمیتوانم پنهانت کنم
از درخشش نوشتههایم میفهمند،
برای تو مینویسم
از شادی قدمهایم،
شوق دیدن تو را درمییابند،
از لبخندم
پی به حضور تو میبرند
من حتی
دیگر نمیتوانم
تو را از خودت هم
پنهان کنم ...❣️🧿
۲.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳