مامانم یه بار حرف قشنگی بهم زد:گفت چند سال پیش یه جاروبرق
مامانم یه بار حرف قشنگی بهم زد:گفت چند سال پیش یه جاروبرقی خریدم خیلی خوب بود هیشکی نداشت همهکاره بود آوردم گذاشتم گوشهی خونه دو ماه فقط نگاش کردم میترسیدم بهش دست بزنم میگفتم اگه بلد نباشم باهاش کار کنم چی اگه خرابش کنم چی و اگههای دیگه
بهم گفت اونقدر خوب نباش؛ که آدما نتونن بفهمن باید باهات چیکار کنن و ترجیح بدن نداشته باشنت...
زیادی خوب بودن همیشه هم خوب نیست!
شایدم هیچوقت خوب نبوده...
در حدی خوب باشین که واسه آدما قابل باور باشه چون بیشتر از اون واسشون قابل درک نیست!
بهم گفت اونقدر خوب نباش؛ که آدما نتونن بفهمن باید باهات چیکار کنن و ترجیح بدن نداشته باشنت...
زیادی خوب بودن همیشه هم خوب نیست!
شایدم هیچوقت خوب نبوده...
در حدی خوب باشین که واسه آدما قابل باور باشه چون بیشتر از اون واسشون قابل درک نیست!
۷.۶k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳