درخیالم مستم از آغوش دلداری که نیست »
درخیالم مستم از آغوش دلداری که نیست »
میگذارم سـر بـروی شانـه ی یاری که نیست
تـا سحـر میسوزم و در پیچ و تـاب بیـکسی
میسپـارم دل بـه آن یـار وفـاداری که نیست
حـرفـهای مـانـده در سینـه بـه قـد صد کتاب
عقده ی دل میگشایم پیش غمخواری که نیست
بـا خـودم لـج میـکنـم ، تنـها بـرای دلـخـوشی
میفروشم ناز بی حد بر خریداری که نیست
بـاز هـم امشب پـریشان بـا طنابِ خاطـرات
میروم با پای خود بر چوبه ی داری که نیست
صد گله دارم به دل از دست تو چرخ فلک
دلخوشی دارم طلب از آن بدهکاری که نیست
مثل هـر شب زخمهـای سینـه ی سنگ صبـور
میشود درمان به دست آن پرستاری که نیست
#عاشقانه
#خاص
#دلبرونه
#زیبا
#شبنم
میگذارم سـر بـروی شانـه ی یاری که نیست
تـا سحـر میسوزم و در پیچ و تـاب بیـکسی
میسپـارم دل بـه آن یـار وفـاداری که نیست
حـرفـهای مـانـده در سینـه بـه قـد صد کتاب
عقده ی دل میگشایم پیش غمخواری که نیست
بـا خـودم لـج میـکنـم ، تنـها بـرای دلـخـوشی
میفروشم ناز بی حد بر خریداری که نیست
بـاز هـم امشب پـریشان بـا طنابِ خاطـرات
میروم با پای خود بر چوبه ی داری که نیست
صد گله دارم به دل از دست تو چرخ فلک
دلخوشی دارم طلب از آن بدهکاری که نیست
مثل هـر شب زخمهـای سینـه ی سنگ صبـور
میشود درمان به دست آن پرستاری که نیست
#عاشقانه
#خاص
#دلبرونه
#زیبا
#شبنم
۱۲.۰k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.