📌 یک سوال مهم از علی علیه السلام
📌 یک سوال مهم از علی علیهالسلام
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
🔹آورده اند كه در آن وقت كه شاه مردان را ضربت زده بودند
▪️صعصعه بن صوحان پيش وى آمد و گفت : يا امير المومنين ! مدتى است كه مسائلى چند در خاطر من مى گردد. من خواستم كه از حضرتت سئوال كنم ، هيبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمايى بپرسم؟
▫️گفت : بپرس .
▪️گفت : يا امير! تو فاضلترى ، يا آدم
▫️گفت: يا صعصعه! تزكيه امرء نفسه قبيح . يعنى : قبيح است كه مرد خود را بستاند اما چون مى پرسى ، (مى گويم ) آدم را از يك چيز نهى كردند، وى بدان نزديك شد (و بخورد) و بسيار چيزها بر من مباح كردند و من آن نكردم و گرد آن نگشتم و بدان نزديك نشدم .
▪️گفت: تو فاضلترى ، يا نوح ؟
▫️گفت : نوح بر قوم خود دعاى بد كرد و من نكردم؛ و پسر نوح كافر بود و پسران من سيدان جوانان اهل بهشتند.
▪️گفت: تو فاضلترى ، يا ابراهيم ؟
▫️گفت : ابراهيم گفت : رب ارنى كيف تحيى الموتى و من گفتم : لو كشف بى الغطاء ما ازددت يقينا .
▪️گفت : تو فاضلترى ، يا موسى ؟
▫️گفت : حق تعالى وى را به رسالت فرستاد پيش فرعون ، گفت : من مى ترسم كه مرا بكشند - كه من يكى را از ايشان كشته ام . برادرم هارون را با من بفرست . و چون رسول صلى الله عليه و آله و سلم مرا فرمود كه سوره برائت بر اهل مكه خوانم - و من صناديد قريش را كشته بودم - نترسيدم و برفتم و بر ايشان خواندم و تهديد و عيدشان كردم .
▪️گفت : تو فاضلترى ، يا عيسى ؟
▫️گفت : مريم در بيت المقدس بود، چون وضع حملش شد، آواز آمد كه برون رو كه اين خانه عبادت است نه خانه ولادت ، و مادر مرا چون وضع حمل شد برون كعبه ، آواز آمد كه به اندرون كعبه آى و من در اندرون كعبه در وجودم آمدم .
▪️گفت: راست گفتى يا امير المومنين .
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
🔹آورده اند كه در آن وقت كه شاه مردان را ضربت زده بودند
▪️صعصعه بن صوحان پيش وى آمد و گفت : يا امير المومنين ! مدتى است كه مسائلى چند در خاطر من مى گردد. من خواستم كه از حضرتت سئوال كنم ، هيبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمايى بپرسم؟
▫️گفت : بپرس .
▪️گفت : يا امير! تو فاضلترى ، يا آدم
▫️گفت: يا صعصعه! تزكيه امرء نفسه قبيح . يعنى : قبيح است كه مرد خود را بستاند اما چون مى پرسى ، (مى گويم ) آدم را از يك چيز نهى كردند، وى بدان نزديك شد (و بخورد) و بسيار چيزها بر من مباح كردند و من آن نكردم و گرد آن نگشتم و بدان نزديك نشدم .
▪️گفت: تو فاضلترى ، يا نوح ؟
▫️گفت : نوح بر قوم خود دعاى بد كرد و من نكردم؛ و پسر نوح كافر بود و پسران من سيدان جوانان اهل بهشتند.
▪️گفت: تو فاضلترى ، يا ابراهيم ؟
▫️گفت : ابراهيم گفت : رب ارنى كيف تحيى الموتى و من گفتم : لو كشف بى الغطاء ما ازددت يقينا .
▪️گفت : تو فاضلترى ، يا موسى ؟
▫️گفت : حق تعالى وى را به رسالت فرستاد پيش فرعون ، گفت : من مى ترسم كه مرا بكشند - كه من يكى را از ايشان كشته ام . برادرم هارون را با من بفرست . و چون رسول صلى الله عليه و آله و سلم مرا فرمود كه سوره برائت بر اهل مكه خوانم - و من صناديد قريش را كشته بودم - نترسيدم و برفتم و بر ايشان خواندم و تهديد و عيدشان كردم .
▪️گفت : تو فاضلترى ، يا عيسى ؟
▫️گفت : مريم در بيت المقدس بود، چون وضع حملش شد، آواز آمد كه برون رو كه اين خانه عبادت است نه خانه ولادت ، و مادر مرا چون وضع حمل شد برون كعبه ، آواز آمد كه به اندرون كعبه آى و من در اندرون كعبه در وجودم آمدم .
▪️گفت: راست گفتى يا امير المومنين .
۳.۹k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲