خستگی و فراموشی
شاعر پونه لطفی
🍒🌱کلام های گفتنی زیاد است
ولی حوصلة پرسه زدن در گفتار ها را ندارم
حتی حوصلة انتظار کشیدن را هم ندارم
عقربه های ساعت به مانند ملخ ها می پرند
نمی دانم چرا تا این حد پرش آنها بلند شده
در گذشته زمان دیرتر حرکت می کرد
اما حالا به سرعت برق و با د می گذرد
همه چیز رنگ و بوی حقیقی خود را از دست داده .
علف های هرز خشک فراموشی همه جا را فراگرفته .
شیون کشتی های خسته را می شنوم
کی خسته است ؟
من ، تو ، ما
اما صدایمان از حنجره های سبزمان بیرون نمی آید🍒🌱
🍒🌱کلام های گفتنی زیاد است
ولی حوصلة پرسه زدن در گفتار ها را ندارم
حتی حوصلة انتظار کشیدن را هم ندارم
عقربه های ساعت به مانند ملخ ها می پرند
نمی دانم چرا تا این حد پرش آنها بلند شده
در گذشته زمان دیرتر حرکت می کرد
اما حالا به سرعت برق و با د می گذرد
همه چیز رنگ و بوی حقیقی خود را از دست داده .
علف های هرز خشک فراموشی همه جا را فراگرفته .
شیون کشتی های خسته را می شنوم
کی خسته است ؟
من ، تو ، ما
اما صدایمان از حنجره های سبزمان بیرون نمی آید🍒🌱
۱۰۴.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۱