عاشقانه های شبنم
دیشب به یاد چشم هایت، گریه کردم
دیدم چو خالی بود جایت، گریه کردم
شاید خدا این گونه می خواهد برایم
بستم لبم را از شکایت، گریه کردم
در ذهن بیتابم چو حک شد نقش چشمت
من تا خدا، بی نهایت، گریه کردم
ما چون دو مرغ عشق با هم عهد بستیم
ای جفت عاشق، در هوایت گریه کردم
من دوستت دارم، گواه عشقم این است
دیدم چو سیل اشک هایت، گریه کردم
مرغ شب از دلتنگی مهتاب افسرد
وقتی شنیدم این روایت، گریه کردم
آئینه از اندوه من، چون ابر بارید
تنها نه او، من هم برایت گریه کردم
دیدم چو خالی بود جایت، گریه کردم
شاید خدا این گونه می خواهد برایم
بستم لبم را از شکایت، گریه کردم
در ذهن بیتابم چو حک شد نقش چشمت
من تا خدا، بی نهایت، گریه کردم
ما چون دو مرغ عشق با هم عهد بستیم
ای جفت عاشق، در هوایت گریه کردم
من دوستت دارم، گواه عشقم این است
دیدم چو سیل اشک هایت، گریه کردم
مرغ شب از دلتنگی مهتاب افسرد
وقتی شنیدم این روایت، گریه کردم
آئینه از اندوه من، چون ابر بارید
تنها نه او، من هم برایت گریه کردم
۶.۵k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳