داستان عایشه و ملا محمد جان

🔷🔹🔹🔹🔹🔹
‍ داستان «عایشه و ملا محمد جان»

کپشن‼️👇🏻..

روزی از روزها، جمعی از دختران سرحدیره که در میان آنان، «عایشه» دختر یکی از افسران مقرب دربار نیز بود، به منظور تفریح و گردش بر سر چشمه آمدند، در این بین باد تندی وزیدن گرفت و چادر عایشه را از سرش بلند کرده، بر دوش ملا محمد جان که در فاصله کمی از آن ها قرار داشت، انداخت.

عایشه که به دنبال چادری اش آمده بود با ملامحمد جان رو در رو شده و هر دو دلباخته همدیگر شدند.

از آن روز به بعد عایشه و ملا محمد جان به کمک و زمینه سازی دوستان عایشه در کنار چشمه قلمفر، دور از چشم دیگران، همدیگر را می دیدند.

عشق عایشه و ملا محمد جان آنقدر بر سر زبان ها افتاد تا به گوش پدر عایشه نیز رسید. پدر با شنیدن این حکایت، عایشه را در خانه زندانی کرد و او را از دیدن معشوقش محروم کرد.

ملا محمد جان هم آموزش صرف و نحو را کنار گذاشت و روز به روز از درد فراق عایشه ناتوان تر می شد.

روزی از روزها که عایشه توانسته بود دور از چشم پدر، با دختران دیگر بر سر چشمه بیاید، با سوز و درد، این ترانه را می خواند:

بیا که بریم به مزار ملا ممد جان

سیل گل لاله زار وا وا دلبر جان
در همین حال، «امیر علی شیر نوایی» (وزیر شاه) با تعدادی از همراهان، از کنار این چشمه می گذشت که صدای خواندن عایشه توجه او را جلب کرد، بلافاصله توقف نموده و همه شعر را گوش کرد.

«علی شیر نوائی» با فراست و تیزبینی که داشت، دریافت که در پس این صدا، دردی نهفته است. خودش را به عایشه رساند و با ملایمت و مهربانی حال او را جویا شد.

سپس عایشه داستان عاشقانه خود و ملا محمد جان را به امیر حکایت نموده و اضافه نمود که ملا محمد جان از طلاب مکاتب شما است.

فردای آن روز، امیر به خانه پدر عایشه رفت و از عایشه خواستگاری نمود، پدر عایشه که وضع را چنین دید، به احترام شخص امیر به این وصلت راضی شد.

امیر این دو دلباخته را به مزار شریف فرستاد و در همان جا مقدمات عروسی را فراهم نمودند. به این ترتیب این دو به هم رسیدند و نذرشان را به آستان حضرت علی(ع) ادا کردند.....
دیدگاه ها (۰)

قبول دارید میکاپش خیلی عالی بود 😲😍

انواع مادر ایرانی...❤️واقعا هیچ واژه‌ای نمیتونه این موجودات ...

واقعاا عالیی بود💯😍

یعنی تو این زمینه هم از خود ما جلوترن کسیم دم به دیقه نمیره ...

عشق یک شیشه انگور کنار افتاده استکه اگر کهنه شود مست ترت خوا...

داستان زیبا و آموزنده ساده زیستی حضرت زهرا سلام الله

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط