مهم
سلام
الان که این متن رو دارم مینویسم صبح،روز یکشنبه است.
تازه از بیمارستان اومدیم و من واقعا نیاز دارم گریه کنم.
ساعت ۲:۰۰ بهمون زنگ زدن گفتن داداشم تصادف کرده.
ما ساعت۳:۰۰ رسیدیم بیمارستان و داداشم رو بستری کردن.
میخوام بشینم گریه کنم ولی عموم خوابه و غرورم این اجازه رو بهم نمیده.
حتی دوستمم خوابه و من نمیتونم باهاش حرف بزنم.
شاید چند روز آف شم༎ຶ‿༎ຶ
الان که این متن رو دارم مینویسم صبح،روز یکشنبه است.
تازه از بیمارستان اومدیم و من واقعا نیاز دارم گریه کنم.
ساعت ۲:۰۰ بهمون زنگ زدن گفتن داداشم تصادف کرده.
ما ساعت۳:۰۰ رسیدیم بیمارستان و داداشم رو بستری کردن.
میخوام بشینم گریه کنم ولی عموم خوابه و غرورم این اجازه رو بهم نمیده.
حتی دوستمم خوابه و من نمیتونم باهاش حرف بزنم.
شاید چند روز آف شم༎ຶ‿༎ຶ
۵.۷k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.