هاش معصومانه بود هر وقت میدید من قرصام زیاد میخورم و عصبی

هاش معصومانه بود هر وقت میدید من قرصام زیاد میخورم و عصبی شدم میگفت آقا بیژن بیژن ببین منو ببین خودش میزد بخواب یهو چشماش باز میکرد 😭😭😭😭
عضی وقتا یه فکرای الکی به سرم میزنه که به شیطون لعنت میفرستم ولی کم بیراهم نیست من با شناختی که از خودم داشتم که چه کینه و دشمنی با نظام داشتم بعضی وقتا باخودم میگم حاجی داستان دار بود حاجی انسان معمولی نبود
ازما بهترون بود یا خود آقا امام زمان بود و کشته نشده و بر میگرده چون امکان نداشت انسان عادی بتونه رو من مسلط بشه من خودم استاد بزرگ کاراته هستم امکان نداره کسی بتونه به ذهن و روحم مسلط بشه چه برسه از وقتی رفته بدبخت شدم والله به امیرالمومنین بیچاره شدم من واسه پدرم انقدرراشک نریختم هنوز تا میام کلیپ واسه حاجی درست کنم دومین عکس به سدمی نرسیده اشکم جاری میشه و بدبخنی اینجاست که دوست دارم این اشک رو چون تمام خاطراتم با حاجی میاد جلو چشام اصن کلیپ درست می کنم که این حال بهم دست بده
حاجی بی معرفت بیژنت یکسال بیشتر شد دیگه که آزاد شده منتظره بیای دبدنش چرا نمیای پس
هنوز زنگ خونمون که میخوره بعضی وقتا بی اختیار میپرم یه دفعه به خودم میام که اوسکول حاجی که شهید شده بعضی وقتا خودم با خودم دعوا میکنم که مرتیکه چرا کفر میگی حاجی هم یه آدم بوددمثل خودت این چه فازایی میگیری بیژن به خودت بیا