میانِ غم و درد تفاوتِ بسیاری ست! درد گسترده و غم عمیق است

میانِ غم و درد تفاوتِ بسیاری ست! درد گسترده و غم عمیق است، درد می تواند دردِ دندان باشد و غم می تواند غمِ خشک شدنِ شمعدانی ها در زمستان باشد! درد می تواند پنجره باشد و غم ریشه های شمعدانی...
درد می تواند دردِ استخوان های دست زیرِ آبِ سرد باشد و غم می تواند غمِ نداشتنِ ماشین لباسشویی باشد!
درد می تواند دردِ مهره های گردن به وقتِ خواب باشد و غم می تواند غمِ نزدیک شدنِ موعدِ قسط باشد!
درد در آغاز به پایان می رسد و غم در پایان به آغاز؛ درد می تواند دردِ سرفه های خشک پشتِ میله های زندان باشد و غم می تواند دلتنگیِ ریه برای عطرِ آغوش باشد!
درد به غم می رسد و غم به درد؛
درد می تواند دردِ قلبی در نیمه شب باشد و غم می تواند تمام شدنِ آخرین بسته ی
قرص ها باشد!
درد به دورِ هر چیز می پیچد و غم داخلِ بطن هر چیز می شود؛ درد می تواند کفن باشد و غم می تواند انسان...
درد عشق را در آغوش می کشد و غم عشق را دود می کند؛

درد کهنه میشود فراموش میشود..غم میماند در گلویت می شود بغض می شود غمباد...
درد می تواند تو باشد و غم آخرین نخِ سیگار در نبودت...

حال کدام یک قوی تر است، درد یا غم؟