مـن چقـدر
مـن چقـدر
دلـم خـوش بـود!
فکـر مـی کـردم
پـاییـز کـه بـرسـد،
خـودت را مـی رسـانـی...
فکـر مـی کـردم مـی دانـی آدم
هـر چقـدر هـم کـه قـوی بـاشـد،
ایـن غـروب هـای دلگیـر را
نمـی تـوانـد تنهـایـی سـر کنـد.
فکـر مـی کـردم مـی دانـی
ایـن زود شـب شـدن هـا…
ایـن ابـرهـای تیـره در آسمـان
و بـاران هـای گـاه و بـی گـاه…
دمـار از روزگـارِ آدمِ تنهـا در مـی آورد.
فکـر مـی کـردم مـی دانـی آدم،
دلـش وقـت پـاییـز آنقـدر کـوچـک مـی شـود
کـه جـا بـرای دلتنگـی نـدارد،
اگـر دستـی نـداشتـه بـاشـد
بـرای گـرفتـن و گـوشـی بـرای شنیـدن…
غصـه بیچـاره اش مـی کنـد!
فکـر مـی کـردم مــی دانـی امـا…
کـاش مـی دانستـی
کـاش خـودت را مـی رسـانـدی
دلـم خـوش بـود!
فکـر مـی کـردم
پـاییـز کـه بـرسـد،
خـودت را مـی رسـانـی...
فکـر مـی کـردم مـی دانـی آدم
هـر چقـدر هـم کـه قـوی بـاشـد،
ایـن غـروب هـای دلگیـر را
نمـی تـوانـد تنهـایـی سـر کنـد.
فکـر مـی کـردم مـی دانـی
ایـن زود شـب شـدن هـا…
ایـن ابـرهـای تیـره در آسمـان
و بـاران هـای گـاه و بـی گـاه…
دمـار از روزگـارِ آدمِ تنهـا در مـی آورد.
فکـر مـی کـردم مـی دانـی آدم،
دلـش وقـت پـاییـز آنقـدر کـوچـک مـی شـود
کـه جـا بـرای دلتنگـی نـدارد،
اگـر دستـی نـداشتـه بـاشـد
بـرای گـرفتـن و گـوشـی بـرای شنیـدن…
غصـه بیچـاره اش مـی کنـد!
فکـر مـی کـردم مــی دانـی امـا…
کـاش مـی دانستـی
کـاش خـودت را مـی رسـانـدی
۶.۱k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.