part⁷²
part⁷²
_" دلم براتون لَک زده بود پسرا "
" ما هم سی جون "jimin
" ولی خودمونیو خیلی عوض شدید، هم تو هم دای یون "jin
+" میدونی چندسالی میشه که همو ندیدیم، اون موقع ۲۰سالمون ۶ سالی میشه که پیش هم نبودیم "
(سی یون به ا.ت نگاه میکنه)
_" خانم معرفی نمیکنید؟ "
(تهیونگ دستشو میزاره دوره گردن ا.ت)
" خواهرم ا.ت "V
+" ها؟ خواهرت؟ "
_" تا اونجایی که میدونم تو خواهر نداشتی! "
" یکم قضیه اش پیچیده اس "jin
_" به هر حال... "
نزدیک ا.ت میشه و دستشو میگیره
_" جانگ سی یون ام، دوست تهیونگ "
" کیم ا.ت ام، همون طوری که گفت خواهرش ام "a.t
_" خیلی خوشبختم "
روی دست دختر بوسه میزنه
جئون دست دختر میگیره و از دست سی یون میکشه
" زیاده روی نکن "jk
" اعم بیخال، بیاید دور هم بشنیم یکم کپ بزنیم "jin
_" من که از خدامه "
دور هم نشسته بودم و حسابی بگو بخند داشتند بجز ا.ت
دختر توی حال و هوایی خودش بود نه گوش میداد و نه چیزی میفهمید
سییون کنار ا.ت نشسته بود و وقتی دختر توی اون وضع دید، دستشو روی دست دختر گذاشت
ا.ت با چهرهی پر از سوال به سییون نگاه کرد
_" خوبی؟ "
" اعمم..اره، چطور مگه؟ "a.t
_" توی خودت بودی برای همین پرسیدم "
" عا نه، فقط حوصله ام سر رفته "a.t
_" تاحالا این اطراف امدی؟ "
" نه اولین بارمه "a.t
_" چقدر خوب، مثل اینکه قسمت منه "
" قسمت توعه؟ چی؟ "a.t
_" اینکه این جا ها رو بهت نشون بدم "
" اهان، نه ممنون زحمت میشه "a.t
_" زحمت چی! من از خدامه که با همچین زن زیبایی وقت بگذرونم "
" شما لطف دارید "a.t
_" خب بریم؟ "
" کجا؟ "jk
_" با ا.ت میخوایم بریم بگردیم "
" نمیشه "jk
_" ا.ت خودش قبول کرد "
نگاهشو به ا.ت میده
" قبول کردی؟(اخم) "jk
" خب..بدم نمیاد این اطراف بگردم "a.t
" ...باشه..پاشو بریم "jk
دختر و جئون بلند میشند و سییون بعد از اون ها
_" نمیخواید تو بیایی باهم میریم "
" لازم نکرده با غریبه بگرده "jk
_" غریبه کجا بوده بابا رفیقیم "
" با ما رفیقی برای اون غریبهی "jk
_" آشنا میشیم "
" لازم نکرده "jk
نگاهشو به دختر میده
" بیا بریم "jk
" ( ا.ت با این قیافه)😐 "a.t
" چرا اونجوری نگاه میکنی؟ مگه نمیخوای بگردی؟ "jk
" اعم چرا "a.t
" خب راهبیفت "jk
سلام پَشیی هاااا، حال احوالتون چطوره؟
بخاطر امتحان دی دیگه فعالین ندارم تا آخر دی بعدش که تموم شد به فعالیت ادامه میدم🤗
درس بخونید تلاش کنید و امتحانات عالی بدید، موفق باشید❤️😚
_" دلم براتون لَک زده بود پسرا "
" ما هم سی جون "jimin
" ولی خودمونیو خیلی عوض شدید، هم تو هم دای یون "jin
+" میدونی چندسالی میشه که همو ندیدیم، اون موقع ۲۰سالمون ۶ سالی میشه که پیش هم نبودیم "
(سی یون به ا.ت نگاه میکنه)
_" خانم معرفی نمیکنید؟ "
(تهیونگ دستشو میزاره دوره گردن ا.ت)
" خواهرم ا.ت "V
+" ها؟ خواهرت؟ "
_" تا اونجایی که میدونم تو خواهر نداشتی! "
" یکم قضیه اش پیچیده اس "jin
_" به هر حال... "
نزدیک ا.ت میشه و دستشو میگیره
_" جانگ سی یون ام، دوست تهیونگ "
" کیم ا.ت ام، همون طوری که گفت خواهرش ام "a.t
_" خیلی خوشبختم "
روی دست دختر بوسه میزنه
جئون دست دختر میگیره و از دست سی یون میکشه
" زیاده روی نکن "jk
" اعم بیخال، بیاید دور هم بشنیم یکم کپ بزنیم "jin
_" من که از خدامه "
دور هم نشسته بودم و حسابی بگو بخند داشتند بجز ا.ت
دختر توی حال و هوایی خودش بود نه گوش میداد و نه چیزی میفهمید
سییون کنار ا.ت نشسته بود و وقتی دختر توی اون وضع دید، دستشو روی دست دختر گذاشت
ا.ت با چهرهی پر از سوال به سییون نگاه کرد
_" خوبی؟ "
" اعمم..اره، چطور مگه؟ "a.t
_" توی خودت بودی برای همین پرسیدم "
" عا نه، فقط حوصله ام سر رفته "a.t
_" تاحالا این اطراف امدی؟ "
" نه اولین بارمه "a.t
_" چقدر خوب، مثل اینکه قسمت منه "
" قسمت توعه؟ چی؟ "a.t
_" اینکه این جا ها رو بهت نشون بدم "
" اهان، نه ممنون زحمت میشه "a.t
_" زحمت چی! من از خدامه که با همچین زن زیبایی وقت بگذرونم "
" شما لطف دارید "a.t
_" خب بریم؟ "
" کجا؟ "jk
_" با ا.ت میخوایم بریم بگردیم "
" نمیشه "jk
_" ا.ت خودش قبول کرد "
نگاهشو به ا.ت میده
" قبول کردی؟(اخم) "jk
" خب..بدم نمیاد این اطراف بگردم "a.t
" ...باشه..پاشو بریم "jk
دختر و جئون بلند میشند و سییون بعد از اون ها
_" نمیخواید تو بیایی باهم میریم "
" لازم نکرده با غریبه بگرده "jk
_" غریبه کجا بوده بابا رفیقیم "
" با ما رفیقی برای اون غریبهی "jk
_" آشنا میشیم "
" لازم نکرده "jk
نگاهشو به دختر میده
" بیا بریم "jk
" ( ا.ت با این قیافه)😐 "a.t
" چرا اونجوری نگاه میکنی؟ مگه نمیخوای بگردی؟ "jk
" اعم چرا "a.t
" خب راهبیفت "jk
سلام پَشیی هاااا، حال احوالتون چطوره؟
بخاطر امتحان دی دیگه فعالین ندارم تا آخر دی بعدش که تموم شد به فعالیت ادامه میدم🤗
درس بخونید تلاش کنید و امتحانات عالی بدید، موفق باشید❤️😚
۱.۴k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.