به کجا برم شکایت
تو لبت اذان ما بود پشت پا زد به خدا رفت
به کجا برم شکایت که نمازم به قضا رقت
بودنت حیات ما بود که و نداشت دوامی
به که گویم این حکایت که جوانیم به فنا رفت
رو به قبله می نشینم غزلی کنم حکایت
تو به هر سمت که باشی نشانه قبله نما رفت
تا به نام تو رسیدم در غزل فریاد کشیدم
صدای ناله هایم تا به آن سر کوچه هارفت
به کجا برم شکایت که نمازم به قضا رقت
بودنت حیات ما بود که و نداشت دوامی
به که گویم این حکایت که جوانیم به فنا رفت
رو به قبله می نشینم غزلی کنم حکایت
تو به هر سمت که باشی نشانه قبله نما رفت
تا به نام تو رسیدم در غزل فریاد کشیدم
صدای ناله هایم تا به آن سر کوچه هارفت
۶.۰k
۱۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.