میدانی بدترین روزها را کدوم دختر و پسر میگذرانند؟
میدانی بدترین روزها را کدوم دختر و پسر میگذرانند؟
همانی که سنی ندارد، تهش بیست سال
تازه عشق را میفهمد...
عاشق میشود...
اما...
زمین میخورد...
میشکند...
نمیرسد...
اگر کسی پشتش باشد و هوایش را داشته باشد...
خودش هم بتواند...بتواند ها
رد میشود اما امان...
امان از روزی که نتواند...
به هر کسی که میرسد میگوید "عشقم"
دیگر قلبی برایش نمیماند...
میشود جاده که هر کس میاید راهش میدهد
اما آخرش فکر آن اولی نمیگذارد....از اون به بعد میشود آدمِ بدِ داستان...
اما هیچکس نمیداند فقط تقصیر او نیست...
نمیدانم اما یک حسی به من میگوید آن اولی هم شاید از کسی دیگر کشیده...
همانی که سنی ندارد، تهش بیست سال
تازه عشق را میفهمد...
عاشق میشود...
اما...
زمین میخورد...
میشکند...
نمیرسد...
اگر کسی پشتش باشد و هوایش را داشته باشد...
خودش هم بتواند...بتواند ها
رد میشود اما امان...
امان از روزی که نتواند...
به هر کسی که میرسد میگوید "عشقم"
دیگر قلبی برایش نمیماند...
میشود جاده که هر کس میاید راهش میدهد
اما آخرش فکر آن اولی نمیگذارد....از اون به بعد میشود آدمِ بدِ داستان...
اما هیچکس نمیداند فقط تقصیر او نیست...
نمیدانم اما یک حسی به من میگوید آن اولی هم شاید از کسی دیگر کشیده...
۱۳.۵k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱