کاش چون آینه روشن می شد

کاش چون آینه روشن می شد

دلم از نقش تو و خنده تو

صبحگاهان به تنم می لغزید

گرمی دست نوازنده تو!

از بیم و امید و عشق، رنجورم

آرامـش جاودانه، می‌خواهم

بر حسرت دل، دگر نیفزایم

آسایش بیکرانه می‌خواهم...🦋🦋


#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

چون سنگها صدای مرا گوش می کنیسنگی و ناشنیده فراموش می کنیرگب...

به دلڪـش ، به بَنان... به ربناے ِ قرآن....به بی اعتناییِ لح...

کسی به جز تو غم و درد من ندید بیا زمین، زمان، همه کس ناله ام...

دو سال پیش بهش گفتم: تو جزوِ دسته‌ی آدمایی هستی كه وقتی هستی...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط