شاید روزی به هم برگردیم ولی،
شاید روزی به هم برگردیم ولی،
ترسم از آن است که دستانم توان به آغوش کشیدنت را نداشته باشند،
زبانم توان ادای حروف اسمت را نداشته باشد،
چشمانم توانِ دیدن زیبایی صورتت را نداشته باشند،
و
هزار فقدان که به مرور زمان از فقدانت ناشی میشوند
الان،
همه چیز مهیاست،
الا بودن تو،
بازآ، فردا دیر است ...
ترسم از آن است که دستانم توان به آغوش کشیدنت را نداشته باشند،
زبانم توان ادای حروف اسمت را نداشته باشد،
چشمانم توانِ دیدن زیبایی صورتت را نداشته باشند،
و
هزار فقدان که به مرور زمان از فقدانت ناشی میشوند
الان،
همه چیز مهیاست،
الا بودن تو،
بازآ، فردا دیر است ...
۴.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲