وقت سرودن از دل و وقت درنگ بود
وقت سرودن از دل و وقت درنگ بود
افسوس پای قافیه ی عشق لنگ بود
از لا به لای دفتر من، پر کشیده است
تیغ قلم که فاتحِ میدانِ جنگ بود
با یک اشاره راهی دشت غزل شدم
سلطان بیشه ی دلم آهو پلنگ بود
آیینه وار با تو شدم رو برو،دریغ
پاداش قلب ساده ی آیینه سنگ بود؟
وقتی فرود آمدم او اوج می گرفت
بازی عشق بازی الاکلنگ بود
دنیای کاغذی سرِ هر ماجرای او
انبوه دل نوشته ی ارتنگ و رنگ بود
#حسین_فراهانی
افسوس پای قافیه ی عشق لنگ بود
از لا به لای دفتر من، پر کشیده است
تیغ قلم که فاتحِ میدانِ جنگ بود
با یک اشاره راهی دشت غزل شدم
سلطان بیشه ی دلم آهو پلنگ بود
آیینه وار با تو شدم رو برو،دریغ
پاداش قلب ساده ی آیینه سنگ بود؟
وقتی فرود آمدم او اوج می گرفت
بازی عشق بازی الاکلنگ بود
دنیای کاغذی سرِ هر ماجرای او
انبوه دل نوشته ی ارتنگ و رنگ بود
#حسین_فراهانی
۶۴.۱k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.