اما گاهی اوقات هم زندگی طوری رقم میخورد که تک تک سلول های
نفس کشیدن درد آور میشود و قلبت با اینکه میتپد ، اما در هر تپش بار ها از کار می افتد..
گویی سرنوشت نیز گاهی با انسانها قهر میکند..
طوری رقم میخورد که بار دیگر زخم های التیام یافته ی قلبت سر باز کرده و خونریزی میکنند ، و در نهایت..بازنده ی بازی میان سرنوشت و زندگی فقط و فقط تویی..
با اینکه میدانیم برای سختی کشیدن آفریده شده ایم باز هم به دنبال خوشبختی میگردیم ؛
و این عجیب نیست..طبیعت زندگی انسان هاست .
اینکه شاید بار ها و بار ها از ادامه دادن در مسیری که در آن هستیم پشیمان و ناامید شویم اما همچنان تقلا میکنیم و این یعنی امید دوباره..
شاید خودمان متوجه نشویم اما تظاهر به خوب بودن خیلی آسان تر از واقعا خوب بودن است ؛
ما به دنیا میآییم تا سختی بکشیم ، سختی میکشیم تا به خوشبختی برسیم و زمانی که خوشبختی را لمس میکنیم نگران سختی های پیش رو هستیم و این است خلاصه ی زندگی تک تک افراد این کره ی خاکی ؛
گاهی بهتر است زخم های یکدیگر را التیام دهیم..
بجای اینکه خود زخمی شویم بر روی قلب های یکدیگر ؛
« باشد به یادگار تا روزی که ابدیت برای درمان قلب های آسیب دیده تصمیم گیری کند.»
@ابدی
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.