شکیبایی بی اختیار در تاکسی میزنه زیر گریه و بقیه مسافرها

شکیبایی، بی اختیار در تاکسی میزنه زیر گریه و بقیه مسافرها و راننده هم بدون اینکه علت را بدانند، باهاش شروع می‌کنند گریه کردن!

‎انگار همه مسافر اون تاکسی هستیم…
دیدگاه ها (۰)

👌چه زیبا گفت جلال آل احمد:ﺩﺭ ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑــﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ...ﮔﺎﻫ...

خاطره‌ هایت مصمم‌تر، از قول‌هایت بودند برای ماندن کنار من …ق...

مو به تن ‌آدم سیخ میشه! شهدا هم از وضع اینده هم خبر داشتن اف...

پارت پنجم: بیداریقطار در حال حرکت بود. هلیا و لیا کنار هم نش...

part5🦋✓{کش رو دور دستش محکم بست}&{شروع کرد به گریه کردن}-یکم...

سلااام امروز می خوام ببرمتون به حدود ۵۳ یا ۵۴ سال پیش یا همو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط