نخستین باری که دیدمت

نخستین باری که دیدَمَت
قلبم خاطره ی هزاران نگاه را
از چشم هایت برایم تداعی کرد
وقتی لبخند تو، اشتیاق را در وجودم
و تبسم را روی لب هایم متولد کرد؛
باورم به یقین مبدل شد!
تو رویای تمام اشعاری بوده ای که پیش از تو،
از عشق سروده بودم.
نگاه پر از امید نور را پیش از تو،
هزاران بار به انتظار تماشا نشسته ام...
آری!
من حتی هزاران سال پیش از ولادتم
قامت بلند حضور تو را در آرزوهایم
به آغوش زندگانی ام کشیده ام...


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

خداوند انگاربعضی ها را خیلی با حوصله آفریده ...از عشق ، از م...

خودت باش؛خودِ خودت.برای دوست داشته شدن،نیازی به تظاهر نیست.و...

زندگی سختی را پشت سر گذاشته بودمو همیشه شاکی بودم که خدایاچر...

يك بار، يك بار...و فقط يك بار می‌توان عاشق شد.عاشق زن، عاشق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط