شهید سنگرم از دل و این جان

شهید سنگرم از دل و این جان
برای داستان سرایی نزد تو نرسیدم
الهی دل سردم کردی بسوزی
به حق گویم که کافرم کردی بسوزی
ای یار آخر ز دستت دیوانه میشم
صدایت می شنوم از دور و نزدیک مثال
غنچه ای گل تازه میشم
مزن خنجر تو دیگر در سینه ای من
سیاه سینه را دادم دست شتربان
که هرجا می برد سودا نمی شه
سر راهت بمیریم مثل لاله
به افقانی بگویم دلتاراشع
به مونگلی گویم مونداکیگین
به فارسی می گویم خدایا کسی نباشه
❤️‍🔥
دیدگاه ها (۰)

دگر تا زنده ام🕊️می کشم ظار تورا💔جبر و هم جفای تورا 🏹

شاخه غنچه است این چیدن ندارهدل زخمی طاقت دوختن ندارهظالم ظلم...

گلی بودم نه وقت چیدن ام بودجوان بودم میان نوجوانان و نه وقت ...

چرسیان رانگی،خماران رانگی🐣عاشقان رانگی های❤️‍🔥

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط