از همان ابتدا انتظار زیادی نداشتیمعادت کرده بودیم به پی

از همان ابتدا انتظار زیادی نداشتیم.عادت کرده بودیم، به پیچ‌های خطرناک، به راننده‌های بی‌احتیاط، به مسافرین متنوع.

اتوبوس ۱۴۰۱ که راه افتاد می‌دانستیم هم مسافر مهربان دارد، هم مسافر نامهربان. هم مسافر عاقل دارد، هم مسافر دیوانه. هم مسافر از خود گذشته دارد، هم مسافر خودخواه.
می‌دانستیم همه تا آخر همراه ما نخواهند بود. همه سالم به مقصد نمی‌رسیم، همه راضی به مقصد نمی‌رسیم.

می‌دانستیم همه به مقصد نمی‌رسیم.

ما بازماندگان اشک و لبخند، سنگ‌ها و شیشه‌های شکسته‌، گلوله‌ها و خون‌های ریخته. ما که یکروز  دل‌بسته‌ایم، یکروز دل شکسته، ما که سال‌هاست بین امید و نا‌امیدی می‌دویم،  ما بازماندگان سال اول قرن پانزدهم.

فراموشش نمی‌کنیم، اتوبوس ۱۴۰۱ را.
دیدگاه ها (۶)

به یاد آوردن خاطره‌ای دلخواه اما رخ نداده، احتمالا شکلی از م...

همیشه وقتی یکی دلمو میشکنه یا بهم بی معرفتی میکنه و منو به د...

تمامِ هفتهمي دوي مي دوي مي دويتا به پايان برسدبعد گوشه اي مي...

چه کسی می‌گوید که گرانی شده است ؟تن عریان ارزان !آبرو قیمت ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط