داریوش ستاره ی بی تکرار...
گیرم که در باورت به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایت زخم دار است با ریشه من چه می کنی...
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای ،پرواز را علامت ممنوع می زنی....
با جوجه های نشسته در اشیانه چه می کنی....
گیرم که می زنی، گیرم که می بری، گیرم که می کشی، با رویش ناگزیر جوانهام چه میکنی....
گیرم ک میشکنی قلب مرا،با شکسته های قلبم چ میکنی...
گیرم در اتاقی مرا حبس میکنی،با امیدهای در قلبم چ میکنی...
دلم را سیاه کردی ودر تاریکی رهایم کردی،با چراغ روشن در دستم چ میکنی...
من راهمو پیدا میکنم.......
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای ،پرواز را علامت ممنوع می زنی....
با جوجه های نشسته در اشیانه چه می کنی....
گیرم که می زنی، گیرم که می بری، گیرم که می کشی، با رویش ناگزیر جوانهام چه میکنی....
گیرم ک میشکنی قلب مرا،با شکسته های قلبم چ میکنی...
گیرم در اتاقی مرا حبس میکنی،با امیدهای در قلبم چ میکنی...
دلم را سیاه کردی ودر تاریکی رهایم کردی،با چراغ روشن در دستم چ میکنی...
من راهمو پیدا میکنم.......
۷.۵k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.