علی مراد خان بختیاری
علیمراد خان بختیاری (بعدها علیمرادشاه بختیاری) فرزند قائدجمال از اولاد کاید اعظم بختیاری میوند فولادوند است که اکنون طایفه قائدخانجمالی فولادوند میوند بختیاری در منطقه زیبا و توریستی «واسک» در «زز غربی» از توابع شول آباد الیگودرز از نسل وی هستند.
علیمرادخان بختیاری چهارلنگ پس از روی کار آمدن نادرشاه افشار، در جرگه نیروهای بختیاری تحت پیروی وی قرار گرفت. اما پس از رنجش از رفتار یکی از فرماندهان قزلباش، از سپاه نادر روی برتافته و بانی شورشی بزرگ در ایل بختیاری بر علیه نادرشاه شد در سال ۱۱۱۳ شمسی برابر با ۱۱۴۷ قمری و ۱۷۳۵ میلادی، قیام کرد. وی که از نسل اسپهبدان فولادوند بختیاری از نسل حکمرانان قدیم ایران و بختیاری بود، پس از سقوط صفویه کوشید مناطق مختلف ایران را متحد کند و یک حکومت جدید به وجود آورد.
قیام علیمراد خان بختیاری چهارلنگ همزمان با قدرت گرفتن نادرخان افشار (بعدها نادرشاه) بود. علیمرادشاه و نادرشاه مدت دو سال با هم جنگیدند و علیمرادخان بختیاری در سه جنگ سپاه نادر را شکست داد و حتی دو تن از فرماندهان نامآور سپاه نادر در این نبردهای نظامی در کوهستانهای بختیاری کشته شدند.
علیمرادخان بختیاری چهارلنگ بعد از اینکه سپاه نادر را در سالند کوه واقع در شمال دزفول در استان خوزستان شکست داد، رسماً تاجگذاری کرد و «علیمرادشاه» نامیده شد.
علیمرادشاه بختیاری بنام خود سکه ضرب نمود که این شعر روی آن حک شده بود: «میکنم دیوانگی تا بر سرم غوغا شود / سکه بر زر میزنم تا صاحبش پیدا شود». در روی دیگر سکه نوشته بود: «علی، مراد مرا داد و بخت یاری کرد به زیر سکه من نقره کامرانی کرد».
منظور از عبارت «تا صاحبش پیدا شود» احتمالاً اعتقاد به مشروعیت مذهبی قدرت شاهزاده طهماسب سوم صفوی بودهاست. همچنین ممکن است اعتقاد به #ظهور_امام_زمان (عج) باشد.
#علیمرادشاه_بختیاری که قلمرو حکومتش در استانهای کنونی لرستان، غرب اصفهان، چهارمحال بختیاری، شمال و شرق خوزستان، فارس و بوشهر (جغرافیای فعلی تیرههای مختلف مردم لرزبان) بود، به مدت سه سال پادشاهی کرد.
یکی از نابختیاریهای علیمرادشاه بختیاری، همزمان شدن قدرت وی با ظهور نادر به عنوان یکی از نوابغ نظامی بود. علیمرادشاه بختیاری که خود نیز از نوابغ نظامی عصر خود و برخوردار از حمایت مردمی لرتباران بود، سه بار نادر را شکست داد ولی در چهارمین نبرد وضع دیگرگون شد.
🖤نادر پس از پیروزی در نبرد چهارم، از شاه بختیاری خواست دست از ادعای سلطنت بردارد و حکومت نادر را به رسمیت بشناسد اما او نپذیرفت. نادر دستور داد چشمانش را کور کنید و دست و پایش را ببرید تا عجز و لابهٔ او را به چشم خود ببینم. جلادان چنین کردند ولی شاه دلیر بختیاری از درد ناله نکرد و نادر را به رسمیت نشناخت و سرانجام بعد از سه روز تحمل درد و شکنجه و بدون اینکه کوچکترین نالهای سر دهد، جان داد و حسرت را به دل نادر نهاد.🖤
در افواه گفته میشود نادر پس از آنکه خشمش فروکش کرد، از کرده خودش پشیمان شد و به سردارانش گفت: «چرا شما مانع عمل من نشدید که من این سردار را نکشم زیرا من با داشتن این شخص میتوانستم او را با سپاهش به سمت توران یا عثمانی فرستاده و آنجا را تصرف کنم». جمله نقل شده از نادر حتی اگر درست نباشد، نشانه تلاش بعدی حکومت نادر برای دلجویی از مردمان #لر_بختیاری یا نمایانگر کوشش حامیان علیمرادشاه برای نکوداشت آن #سردار جان باختهاست.
نادر پس از برچیدن حکومت علیمرادشاه بختیاری، حدود ده هزار خانوار از بختیاریان را به خراسان تبعید کرد که بعدها اغلب آنها بازگشتند و برخی ماندگار شدند.[۱][۲]
علیمرادخان بختیاری چهارلنگ پس از روی کار آمدن نادرشاه افشار، در جرگه نیروهای بختیاری تحت پیروی وی قرار گرفت. اما پس از رنجش از رفتار یکی از فرماندهان قزلباش، از سپاه نادر روی برتافته و بانی شورشی بزرگ در ایل بختیاری بر علیه نادرشاه شد در سال ۱۱۱۳ شمسی برابر با ۱۱۴۷ قمری و ۱۷۳۵ میلادی، قیام کرد. وی که از نسل اسپهبدان فولادوند بختیاری از نسل حکمرانان قدیم ایران و بختیاری بود، پس از سقوط صفویه کوشید مناطق مختلف ایران را متحد کند و یک حکومت جدید به وجود آورد.
قیام علیمراد خان بختیاری چهارلنگ همزمان با قدرت گرفتن نادرخان افشار (بعدها نادرشاه) بود. علیمرادشاه و نادرشاه مدت دو سال با هم جنگیدند و علیمرادخان بختیاری در سه جنگ سپاه نادر را شکست داد و حتی دو تن از فرماندهان نامآور سپاه نادر در این نبردهای نظامی در کوهستانهای بختیاری کشته شدند.
علیمرادخان بختیاری چهارلنگ بعد از اینکه سپاه نادر را در سالند کوه واقع در شمال دزفول در استان خوزستان شکست داد، رسماً تاجگذاری کرد و «علیمرادشاه» نامیده شد.
علیمرادشاه بختیاری بنام خود سکه ضرب نمود که این شعر روی آن حک شده بود: «میکنم دیوانگی تا بر سرم غوغا شود / سکه بر زر میزنم تا صاحبش پیدا شود». در روی دیگر سکه نوشته بود: «علی، مراد مرا داد و بخت یاری کرد به زیر سکه من نقره کامرانی کرد».
منظور از عبارت «تا صاحبش پیدا شود» احتمالاً اعتقاد به مشروعیت مذهبی قدرت شاهزاده طهماسب سوم صفوی بودهاست. همچنین ممکن است اعتقاد به #ظهور_امام_زمان (عج) باشد.
#علیمرادشاه_بختیاری که قلمرو حکومتش در استانهای کنونی لرستان، غرب اصفهان، چهارمحال بختیاری، شمال و شرق خوزستان، فارس و بوشهر (جغرافیای فعلی تیرههای مختلف مردم لرزبان) بود، به مدت سه سال پادشاهی کرد.
یکی از نابختیاریهای علیمرادشاه بختیاری، همزمان شدن قدرت وی با ظهور نادر به عنوان یکی از نوابغ نظامی بود. علیمرادشاه بختیاری که خود نیز از نوابغ نظامی عصر خود و برخوردار از حمایت مردمی لرتباران بود، سه بار نادر را شکست داد ولی در چهارمین نبرد وضع دیگرگون شد.
🖤نادر پس از پیروزی در نبرد چهارم، از شاه بختیاری خواست دست از ادعای سلطنت بردارد و حکومت نادر را به رسمیت بشناسد اما او نپذیرفت. نادر دستور داد چشمانش را کور کنید و دست و پایش را ببرید تا عجز و لابهٔ او را به چشم خود ببینم. جلادان چنین کردند ولی شاه دلیر بختیاری از درد ناله نکرد و نادر را به رسمیت نشناخت و سرانجام بعد از سه روز تحمل درد و شکنجه و بدون اینکه کوچکترین نالهای سر دهد، جان داد و حسرت را به دل نادر نهاد.🖤
در افواه گفته میشود نادر پس از آنکه خشمش فروکش کرد، از کرده خودش پشیمان شد و به سردارانش گفت: «چرا شما مانع عمل من نشدید که من این سردار را نکشم زیرا من با داشتن این شخص میتوانستم او را با سپاهش به سمت توران یا عثمانی فرستاده و آنجا را تصرف کنم». جمله نقل شده از نادر حتی اگر درست نباشد، نشانه تلاش بعدی حکومت نادر برای دلجویی از مردمان #لر_بختیاری یا نمایانگر کوشش حامیان علیمرادشاه برای نکوداشت آن #سردار جان باختهاست.
نادر پس از برچیدن حکومت علیمرادشاه بختیاری، حدود ده هزار خانوار از بختیاریان را به خراسان تبعید کرد که بعدها اغلب آنها بازگشتند و برخی ماندگار شدند.[۱][۲]
۵.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.