خانه 🏡

هبوط‌‌‌.....داشت از دیدار چشم تو بر می گشت
محتسب مستی به ره دیدو گریبانش گرفت ...
دیدگاه ها (۸)

هبوط:...چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در توبه خود باز...

هبوط.....غزل گفتیّ و دُر سفتی بیا و خوش بخوان حافظکه بر نظم ...

هبوط....عشقی که کسش چاره نداند این است ....

حافظا ....گفتم سر چه داری لامصب کز سر خبر نداری...🤣😂😅😅😅

حاجی در ره کعبه و من طالب دیدار او خانه را می جوید من صاحب خ...

احتیاجی به مستی نیستیک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کندوقتی می...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط