به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست
به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست که نیست
«تو به من گفتی: ازین عشق حذر کن»، آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت است که نیست
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفسهای کسی هست که نیست
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست
همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست که نیست
«تو به من گفتی: ازین عشق حذر کن»، آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت است که نیست
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفسهای کسی هست که نیست
۲.۹k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲