مادر نامت را که می نویسم
مادر نامت را که می نویسم
قلم می لرزد
دل می لرزد
جهان آرام می شود
چون تو تنها واژه ای هستی
که خدا قبل از انسان آفرید
برای اینکه زمین بی محبت نماند
مادر تو معجزه ای هستی
که در لباس انسان قدم می زنی
تمام خوبی های جهان اگر جمع شوند
باز هم به گرد مهربانی تو نمی رسند
چشم هایت پنجره ای است رو به بهشت
بهشتی که خدا اندازهٔ صبر و اشک و خستگی تو ساخته است
دستهایت گرم ترین جایی که دنیا در آن بی معنا می شود
مادر هر چه بزرگتر می شوم می فهمم چقدر کوچک بودم
وقتی خیال می کردم تو قوی هستی
بی خستگی.بدون درد
حالا می دانم تو فقط خوب قایم می کردی
تمام آن چیزهایی را که می توانست قلبم را بلرزاند
تو پنهان ترین قهرمان روزگاری
قهرمان بی جامه.بی ادعا.بی سر و صدا
اما قلبی که می تواند از دل خودش ببخشد.حتی وقتی چیزی برای بخشیدن نمانده
مادر تو همان امنیتی هستی که هیچ خانه ای.هیچ شهری.هیچ آغوشی نمی تواند تکرارش کند.
تو همان آرامشی هستی که هیچ دارویی نسخه اش را نمی نویسد
وقتی می گویی خوبی؟دنیا جور دیگر می ایستد
وقتی نگاه می کنی غم ها راهشان را عوض می کنند
وقتی لبخند می زنی حتی زخم ها هم می مانند و تماشا می کنند
مادر تو زنی هستی که از دردها کوه ساختی و از اشکها لبخند
تو زنی هستی که بار زندگی را به جای چند انسان .تنها با قلبی خسته اما نجیب به دوش کشیدی
هر جا رفتم.هر که شدم.هر موفقیتی که لمس کردم رد دست تو روی شانه ام بود
تو بودی که مرا از هیچ به عرش بردی
مادر اگر دنیا یک بار دیگر به من فرصت دهد باز هم تو را انتخاب می کنم
حتی اگر راه سخت تر شود
حتی اگر اشک هایم بیشتر شود
چون هیچ دردی کنار تو تلخ نمی ماند
تو فقط مادر نیستی تو سرگذشت عشق هستی
تو دفتر تمام خوبی هایی که خدا از آن با افتخار نام می برد
مادر تو را نه می شود جبران کرد نه تکرار نه جایگزین
تو یکبار برای همیشه ای و من تا آخر دنیا شکر گزار تو خواهم ماند
و اگر روزی نباشی زمین می ماند
آسمان می ماند اما زندگی معنایش را گم می کند.
پس بمان مادر❤️❤️
بمان تا جهانم تهی نشود از نوری که فقط در چشمان توست
قلم می لرزد
دل می لرزد
جهان آرام می شود
چون تو تنها واژه ای هستی
که خدا قبل از انسان آفرید
برای اینکه زمین بی محبت نماند
مادر تو معجزه ای هستی
که در لباس انسان قدم می زنی
تمام خوبی های جهان اگر جمع شوند
باز هم به گرد مهربانی تو نمی رسند
چشم هایت پنجره ای است رو به بهشت
بهشتی که خدا اندازهٔ صبر و اشک و خستگی تو ساخته است
دستهایت گرم ترین جایی که دنیا در آن بی معنا می شود
مادر هر چه بزرگتر می شوم می فهمم چقدر کوچک بودم
وقتی خیال می کردم تو قوی هستی
بی خستگی.بدون درد
حالا می دانم تو فقط خوب قایم می کردی
تمام آن چیزهایی را که می توانست قلبم را بلرزاند
تو پنهان ترین قهرمان روزگاری
قهرمان بی جامه.بی ادعا.بی سر و صدا
اما قلبی که می تواند از دل خودش ببخشد.حتی وقتی چیزی برای بخشیدن نمانده
مادر تو همان امنیتی هستی که هیچ خانه ای.هیچ شهری.هیچ آغوشی نمی تواند تکرارش کند.
تو همان آرامشی هستی که هیچ دارویی نسخه اش را نمی نویسد
وقتی می گویی خوبی؟دنیا جور دیگر می ایستد
وقتی نگاه می کنی غم ها راهشان را عوض می کنند
وقتی لبخند می زنی حتی زخم ها هم می مانند و تماشا می کنند
مادر تو زنی هستی که از دردها کوه ساختی و از اشکها لبخند
تو زنی هستی که بار زندگی را به جای چند انسان .تنها با قلبی خسته اما نجیب به دوش کشیدی
هر جا رفتم.هر که شدم.هر موفقیتی که لمس کردم رد دست تو روی شانه ام بود
تو بودی که مرا از هیچ به عرش بردی
مادر اگر دنیا یک بار دیگر به من فرصت دهد باز هم تو را انتخاب می کنم
حتی اگر راه سخت تر شود
حتی اگر اشک هایم بیشتر شود
چون هیچ دردی کنار تو تلخ نمی ماند
تو فقط مادر نیستی تو سرگذشت عشق هستی
تو دفتر تمام خوبی هایی که خدا از آن با افتخار نام می برد
مادر تو را نه می شود جبران کرد نه تکرار نه جایگزین
تو یکبار برای همیشه ای و من تا آخر دنیا شکر گزار تو خواهم ماند
و اگر روزی نباشی زمین می ماند
آسمان می ماند اما زندگی معنایش را گم می کند.
پس بمان مادر❤️❤️
بمان تا جهانم تهی نشود از نوری که فقط در چشمان توست
- ۱.۵k
- ۱۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط