.
.
تو را
دوست داشتم
و این سرآغاز درد بود...
نسیم بهارے ،
در لا به لاے برڪَهاے
بید مجنون میوزید.....
و با خود عطر ڪَـل یاس را
سوغات میآورد....
من محو تماشاے آن معرڪه
با شڪوه بودم....
و حیران آن عطر ،
چشم ڪَشودم....ڪَویی
خیالے بیش نبود من اما نمیدانستم
ڪه هر آمدنی را رفتنیست.....
آرے تو را #دوستمیدارم
و این خود درد است....!!
#یاس_خوبیها
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
تو را
دوست داشتم
و این سرآغاز درد بود...
نسیم بهارے ،
در لا به لاے برڪَهاے
بید مجنون میوزید.....
و با خود عطر ڪَـل یاس را
سوغات میآورد....
من محو تماشاے آن معرڪه
با شڪوه بودم....
و حیران آن عطر ،
چشم ڪَشودم....ڪَویی
خیالے بیش نبود من اما نمیدانستم
ڪه هر آمدنی را رفتنیست.....
آرے تو را #دوستمیدارم
و این خود درد است....!!
#یاس_خوبیها
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
۱۴.۰k
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.