فقط انگار در این شهر دلِ من دل نیست
#فقط_انگار_در_این_شهر_دلِ_من_دل_نیست
کم به رویام رسیده ست، خدا عادل نیست؟
نا ندارم که برای خودم اقرار کنم :
ترکِ تو کردن وُ آواره شدن مشکل نیست
لوطیان خال بکوبید به بازوهاتان :
“ته ِ دریای غم کهنه ی من ساحل نیست”
فلسفه ، فلسفه از خاطره ها دور شدی
علّتی در پسِ این سلسله ی باطل نیست
اشک می ریختم آنروز که بی رحم شدی –
تا نشانم بدهی هیچ کسی کامل نیست!
تا نشانم بدهی عشق جنونی آنیست –
که کسی ارزشِ ناچیز به آن قائل نیست
آمدی قصه ببافی که موجّه بروی
در نزن، رفته ام از خویش، کسی منزل نیست...
کم به رویام رسیده ست، خدا عادل نیست؟
نا ندارم که برای خودم اقرار کنم :
ترکِ تو کردن وُ آواره شدن مشکل نیست
لوطیان خال بکوبید به بازوهاتان :
“ته ِ دریای غم کهنه ی من ساحل نیست”
فلسفه ، فلسفه از خاطره ها دور شدی
علّتی در پسِ این سلسله ی باطل نیست
اشک می ریختم آنروز که بی رحم شدی –
تا نشانم بدهی هیچ کسی کامل نیست!
تا نشانم بدهی عشق جنونی آنیست –
که کسی ارزشِ ناچیز به آن قائل نیست
آمدی قصه ببافی که موجّه بروی
در نزن، رفته ام از خویش، کسی منزل نیست...
۱۰.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.