انتقاد محمدرضا پهلوی از پدرش بابت تسلیم بودن بی چون و چرا
انتقاد محمدرضا پهلوی از پدرش بابت تسلیم بودن بی چون و چرا در زمان حمله #متفقین.
خود شاه اینو میگه ولی هنوز پهلویچیها برای رضاخان ماله میکشن 😂
پس املاک ما چه میشود؟😐
به مناسبت سالروز تهاجم ارتش روس و انگلیس
به خاک ایران در جریان جنگ جهانی
عباسقلی گلشاییان
در زمان پهلوی چندین دوره وزارت داشته؛
از وزارت دارایی تا وزارت دادگستری.
هشتاد سال پیش، وقتی روسیه و انگلیس به کشور حمله میکنن، ایشون به همراه نخستوزیر میره پیش رضاشاه که ببینن باید چه گلی به سرشون بزنن. توی کتاب خاطراتش تعریف میکنه و میگه:
-پس از حملهی ارتش روس و انگلیس به کشور، سفیرهایشان آمده و پیامی مکتوب آوردند- ساعت شش و نیم عصر به قصر سعدآباد رفتیم. شاه میخواست که سوار اتومبیل شود و پایش روی رکاب اتومبیل بود. آقای نخستوزیر جلو رفت و عرض کرد: «پیامی از طرف سفارت روس و انگلیس آمده است. شاه گفت: «هر جوابی مصلحت است بدهید، من چون خسته هستم، میخواهم چند روزی به اصفهان بروم»
این اظهار موجب بهت ما گردید. آقای نخستوزیر گفتند: «بهتر است -ابتدا- به پیامشان توجه بفرمایید؛ بعد اگر باز تصمیم به رفتن داشتید، مانعی ندارد» شاه قبول نکرد و گفت «خلاصهاش را بگویید». نخست وزیر گفت: اینجا جلوی درب باغ جای مناسبی نیست، خواهشاً به عمارت تشریففرما شوید. شاه امتناع داشت. از طرف همهی ما بالاجماع درخواست شد که شاه چند دقیقه به عمارت تشریف بیاورند. -نهایتا- حاضر شد به عمارت بیاید. آقای نخستوزیر از شاه خواهش کرد که از پایتخت نروند، رفتن شاه در این وقت به اصفهان؛ مسلما مایهی اغتشاش میگردد و بهترین بهانه خواهد بود که ارتش روس و انگلیس، تهران را اشغال کنند. -آقای نخستوزیر همچنین- خلاصهی پیام سفارت روس و انگلیس را توضیح داد و ضمنا نقشه را نیز نشان داد که روسها؛ مازندران، گرگان، قزوین، گیلان و آذربایجان را اشغال کردهاند و انگلیسیها کرمانشاهان و خوزستان را.
رضاشاه یکمرتبه، یک عبارتی گفت که حقیقتا مایهی تاسف و تعجب گردید. گفت:
«پس املاک ما چه میشود؟
این نقاط که تمام املاک ماست»
بعد گفت: با این ترتیب بودن ما در تهران ضرورتی ندارد، ما خواهیم رفت.😐
متن با تلخیص و روانسازی
✍ عمـــاد داوری دولت آبادی
#محمدرضا_پهلوی
#رضاخان
#رضا_خان_دست_نشانده_انگلیس
خود شاه اینو میگه ولی هنوز پهلویچیها برای رضاخان ماله میکشن 😂
پس املاک ما چه میشود؟😐
به مناسبت سالروز تهاجم ارتش روس و انگلیس
به خاک ایران در جریان جنگ جهانی
عباسقلی گلشاییان
در زمان پهلوی چندین دوره وزارت داشته؛
از وزارت دارایی تا وزارت دادگستری.
هشتاد سال پیش، وقتی روسیه و انگلیس به کشور حمله میکنن، ایشون به همراه نخستوزیر میره پیش رضاشاه که ببینن باید چه گلی به سرشون بزنن. توی کتاب خاطراتش تعریف میکنه و میگه:
-پس از حملهی ارتش روس و انگلیس به کشور، سفیرهایشان آمده و پیامی مکتوب آوردند- ساعت شش و نیم عصر به قصر سعدآباد رفتیم. شاه میخواست که سوار اتومبیل شود و پایش روی رکاب اتومبیل بود. آقای نخستوزیر جلو رفت و عرض کرد: «پیامی از طرف سفارت روس و انگلیس آمده است. شاه گفت: «هر جوابی مصلحت است بدهید، من چون خسته هستم، میخواهم چند روزی به اصفهان بروم»
این اظهار موجب بهت ما گردید. آقای نخستوزیر گفتند: «بهتر است -ابتدا- به پیامشان توجه بفرمایید؛ بعد اگر باز تصمیم به رفتن داشتید، مانعی ندارد» شاه قبول نکرد و گفت «خلاصهاش را بگویید». نخست وزیر گفت: اینجا جلوی درب باغ جای مناسبی نیست، خواهشاً به عمارت تشریففرما شوید. شاه امتناع داشت. از طرف همهی ما بالاجماع درخواست شد که شاه چند دقیقه به عمارت تشریف بیاورند. -نهایتا- حاضر شد به عمارت بیاید. آقای نخستوزیر از شاه خواهش کرد که از پایتخت نروند، رفتن شاه در این وقت به اصفهان؛ مسلما مایهی اغتشاش میگردد و بهترین بهانه خواهد بود که ارتش روس و انگلیس، تهران را اشغال کنند. -آقای نخستوزیر همچنین- خلاصهی پیام سفارت روس و انگلیس را توضیح داد و ضمنا نقشه را نیز نشان داد که روسها؛ مازندران، گرگان، قزوین، گیلان و آذربایجان را اشغال کردهاند و انگلیسیها کرمانشاهان و خوزستان را.
رضاشاه یکمرتبه، یک عبارتی گفت که حقیقتا مایهی تاسف و تعجب گردید. گفت:
«پس املاک ما چه میشود؟
این نقاط که تمام املاک ماست»
بعد گفت: با این ترتیب بودن ما در تهران ضرورتی ندارد، ما خواهیم رفت.😐
متن با تلخیص و روانسازی
✍ عمـــاد داوری دولت آبادی
#محمدرضا_پهلوی
#رضاخان
#رضا_خان_دست_نشانده_انگلیس
۲.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.