- پشمامم از فراگمان🤯 بازم انگار یکی قراره بمیره😐😰 آسیه و
- پشمامم از فراگمان🤯 بازم انگار یکی قراره بمیره😐😰 آسیه و برک و آیبیکه به یاد اخرین حرف دوروک میرن جای همیشگی و بادکنک هوا میکنن😭😭 بمیرم برای دل آسیه چه میکشه این دختر💔 سارپ به آسیه میگه خانواده دوروک باعث مرگش شدن و تو هنوز پیششونی😨 آسیه هم باهاش دعواش میشه و کتکش میزنه👊🏻 برک یعنی میفهمه الیف خواهرشه؟!🥲😱 شنگول فضول هم که از همه چی خبر داره… عمر دعواش میشه و اورهان میاد کمکش و چاقو میخوره🥺 وای دیگه کسی نمیره طاقت نداریم
۹.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.