تبریز ای یگانهِ ، ای شهرِ شهر یاران
تبریز ای یگانهِ ، ای شهرِ شهر یاران
ای آتشِ زمانه در بطنِ روزگاران
تاریخ را شکوهی شالوده ی فتوحی
چون ابرِ آب ریزی برتفت خشک زاران
آوازه ی بلندی در سرزمین آتش
تو زادگاهِ ثقّت هم شیخ سربداران
بر دامنت چو پروین صدها ستاره مِهرین
رشدیه از ترابت چون زیورِ مَناران
مشروطه در هوایت بالیده شد نهایت
چون شیر در کُنامت بس خیل تاجداران
ای شهرِ شمس مولا ای فتحِ باب اولی
در کوچه پس گذارت بابک به بی شماران
پایاب بر مصائب بودی تو از اجانب
از بهرِ خاکِ ایران در حکم پاسداران
ایرانِ جاودان را شمسی دگر به تابید
زان رو که شهر یارت چندی در آن سپاران
صراف همچو صائب ، بهزاد با نقوشش
قطران و هم همامت در زمره ی کُباران
آن کسروی چو واعظ تاریخ سازِ فخرت
علامه با سه آیت سرخیلِ خوش تباران
ستّار و باقر تو چون دیگران دلاور
بر حفظ خاک ایران از خاک ، لقمه خواران
اقبال و بیگجه خانی خُنیاگرانِ عاشق
فرنامِ باده بردست برتوده ی خُماران
بهرنگ و باچه بانت هردو نگین فرهنگ
هم ربعی از رشیدت مفخر به طاق دوران
پسیان و باغبانت چونانِ نخجوانی
با تربیت درخشان چون مهر بر نهاران
بازار باشکوهت میراث بر جهانست
در بخشِ کندوانت اعجازِ زلف باران
در گوشه گاه غربت دریا تکیده غُربت
هر دم فغان بدارد از دست نابکاران
در مسجد کبودت فیروزه جان گرفته
بر ارک پر وقارت مبهوت قصر ساران
در ائل گلی زیبا روحت شود مصفّا
هر دم به عشوه بینی کفتر سرِ چناران
در ساعتِ عمارت هر خشت آیت فخر
در کوی و هر دیارت ، نقشی زیادگاران
آجیل و خشکبارت چون فرش بی بدیلست
آوازه ی سهندت در گوش خوش سرایان
آوازِ عاشقانت فرهنگِ جاودانی
در رقص بی مثالت طنّاز سرو ساران
خوراک بانوانت مقبول خاص و عامی
نامیست لعبتانت ، در جمع گل عذاران
اقلیم ماه و سالت بیرون زگفتمانست
اعجازی از طبیعت در دشت و کوهساران
بر کوه پایه هایت جنّت نموده حیرت
هم جنس با وقارت سبلان و ارسباران
ای خاکِ پاکِ نابت بر مولوی چو سُرمه
“گلشن” کجا تواند تو صیف تو قصاران...
بی صبرانه منتظر قدوم مبارکت هستم ماه دلم
🦋💞🦋
#عاشقانه
#خاصترین
ای آتشِ زمانه در بطنِ روزگاران
تاریخ را شکوهی شالوده ی فتوحی
چون ابرِ آب ریزی برتفت خشک زاران
آوازه ی بلندی در سرزمین آتش
تو زادگاهِ ثقّت هم شیخ سربداران
بر دامنت چو پروین صدها ستاره مِهرین
رشدیه از ترابت چون زیورِ مَناران
مشروطه در هوایت بالیده شد نهایت
چون شیر در کُنامت بس خیل تاجداران
ای شهرِ شمس مولا ای فتحِ باب اولی
در کوچه پس گذارت بابک به بی شماران
پایاب بر مصائب بودی تو از اجانب
از بهرِ خاکِ ایران در حکم پاسداران
ایرانِ جاودان را شمسی دگر به تابید
زان رو که شهر یارت چندی در آن سپاران
صراف همچو صائب ، بهزاد با نقوشش
قطران و هم همامت در زمره ی کُباران
آن کسروی چو واعظ تاریخ سازِ فخرت
علامه با سه آیت سرخیلِ خوش تباران
ستّار و باقر تو چون دیگران دلاور
بر حفظ خاک ایران از خاک ، لقمه خواران
اقبال و بیگجه خانی خُنیاگرانِ عاشق
فرنامِ باده بردست برتوده ی خُماران
بهرنگ و باچه بانت هردو نگین فرهنگ
هم ربعی از رشیدت مفخر به طاق دوران
پسیان و باغبانت چونانِ نخجوانی
با تربیت درخشان چون مهر بر نهاران
بازار باشکوهت میراث بر جهانست
در بخشِ کندوانت اعجازِ زلف باران
در گوشه گاه غربت دریا تکیده غُربت
هر دم فغان بدارد از دست نابکاران
در مسجد کبودت فیروزه جان گرفته
بر ارک پر وقارت مبهوت قصر ساران
در ائل گلی زیبا روحت شود مصفّا
هر دم به عشوه بینی کفتر سرِ چناران
در ساعتِ عمارت هر خشت آیت فخر
در کوی و هر دیارت ، نقشی زیادگاران
آجیل و خشکبارت چون فرش بی بدیلست
آوازه ی سهندت در گوش خوش سرایان
آوازِ عاشقانت فرهنگِ جاودانی
در رقص بی مثالت طنّاز سرو ساران
خوراک بانوانت مقبول خاص و عامی
نامیست لعبتانت ، در جمع گل عذاران
اقلیم ماه و سالت بیرون زگفتمانست
اعجازی از طبیعت در دشت و کوهساران
بر کوه پایه هایت جنّت نموده حیرت
هم جنس با وقارت سبلان و ارسباران
ای خاکِ پاکِ نابت بر مولوی چو سُرمه
“گلشن” کجا تواند تو صیف تو قصاران...
بی صبرانه منتظر قدوم مبارکت هستم ماه دلم
🦋💞🦋
#عاشقانه
#خاصترین
۸.۶k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.