ولی هیچکس به اون دختر با چشای اشکی اهمیت نداد
ولی هیچکس به اون دختر با چشای اشکی اهمیت نداد(((:
زمانیکه مرگ عزیزانش را جلوی چشش دید.
اندک اندک مبتلا به افسردگی شد و بازهم همه نگرآن خواهر کوچولوی دخترک بودند.....
او باید همه رو آرام میکرد ):
حق گریه کردن نداشت،چون اون بزرگ بود!
ناگهان از دنیای تلخ واقعی دست کشید و به خواب عمیقی فرو رفت .....
و فردا ساعت۷صبح با ردهای اشکی روی گونه روز تکراری را شروع کرد[:
زمانیکه مرگ عزیزانش را جلوی چشش دید.
اندک اندک مبتلا به افسردگی شد و بازهم همه نگرآن خواهر کوچولوی دخترک بودند.....
او باید همه رو آرام میکرد ):
حق گریه کردن نداشت،چون اون بزرگ بود!
ناگهان از دنیای تلخ واقعی دست کشید و به خواب عمیقی فرو رفت .....
و فردا ساعت۷صبح با ردهای اشکی روی گونه روز تکراری را شروع کرد[:
- ۱۶.۳k
- ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط