من که خیلی خوش حالم:عه....داره بارون میاد یکم برم بیرون ح
من که خیلی خوش حالم:عه....داره بارون میاد یکم برم بیرون حال و هوام عوض بشه(:
مغزم:تو نمیتونی بری بیرون چون فکر میکنن کار خلاف انجام میدی .....چون فکر میکنن با یه پسر قرار گذاشتی......چون میخوان وانمود کنند که مثلاً حواسشون بهته):
من:هی....اشکال نداره اینم یه بار دیگه ...پس چقدر این اتفاق باید برام بیوفته یعنی حتما باید اتفاقی بیوفته تا اعتمادشون رو ببرن بالا؟):
قلبم که میخواد یکم خوب بشم:میدونم سخته ....اما فکر کن نگاه کردن بارون از پشت پنجره تو اتاق گرم چقدر خوب میتونه باشه!
من:هوم...مرسی که تو بعضی از شرایط باعث لبخندم میشی:)
•
•
•
•
•
اصکی ؟ نه نه تا وقتی اجازه نگرفتی نه بعدشم
بی زحمت ذکر منبع کن :)
مغزم:تو نمیتونی بری بیرون چون فکر میکنن کار خلاف انجام میدی .....چون فکر میکنن با یه پسر قرار گذاشتی......چون میخوان وانمود کنند که مثلاً حواسشون بهته):
من:هی....اشکال نداره اینم یه بار دیگه ...پس چقدر این اتفاق باید برام بیوفته یعنی حتما باید اتفاقی بیوفته تا اعتمادشون رو ببرن بالا؟):
قلبم که میخواد یکم خوب بشم:میدونم سخته ....اما فکر کن نگاه کردن بارون از پشت پنجره تو اتاق گرم چقدر خوب میتونه باشه!
من:هوم...مرسی که تو بعضی از شرایط باعث لبخندم میشی:)
•
•
•
•
•
اصکی ؟ نه نه تا وقتی اجازه نگرفتی نه بعدشم
بی زحمت ذکر منبع کن :)
۱۷.۵k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.