🌱🍒به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
🌱🍒به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
پر و بالی تکاندم، خسته از پرواز برگشتم
به سویت آمدم تا خود بگویم راز عشقم را
دل از شرمندگی پر بود و بی ابراز برگشتم
مرا چون موج دوری از تو ممکن نیست ای ساحل
هزاران بار ترکت کردم امّا باز برگشتم
نه مثل ساحرم پستم نه چون پیغمبران والا
عصا انداختم بی سحر و بی اعجاز برگشتم
دل از بیهوده گردی های سابق کندم و چون گرد
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم🌱🍒
سجّاد سامانی
پر و بالی تکاندم، خسته از پرواز برگشتم
به سویت آمدم تا خود بگویم راز عشقم را
دل از شرمندگی پر بود و بی ابراز برگشتم
مرا چون موج دوری از تو ممکن نیست ای ساحل
هزاران بار ترکت کردم امّا باز برگشتم
نه مثل ساحرم پستم نه چون پیغمبران والا
عصا انداختم بی سحر و بی اعجاز برگشتم
دل از بیهوده گردی های سابق کندم و چون گرد
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم🌱🍒
سجّاد سامانی
۵۵.۱k
۱۰ مهر ۱۴۰۲