ددی خشن
ددی خشن
پارت: 9
یامسوک ویو
فک کرده بودم هانا تا فردا هست تو دستشویی اما..
دوروز هی از دستشویی میومد بیرون بعد یه دیقه دوبارع میرفت دستشویی
هانا: عاییی
یامسوک: چیشدع عزیزم همش میری دستشویی
هانا:...
کوک ویو
دختره ی سلیطه هی میرفت تو دستشویی انگار
یه اتفاقی افتادع
یامسوک با ملایمت با هانا رفتار میکرد
انگار یه کاسه ای زیر نیم کاسه اس
نکنه کاره یامسوکه
کوک: یامسوک
یامسوک: بله
کوک: بیا تو اتاقم کارت دارم
یامسوک: باشه
یامسوک ویو
رفتم تو اتاق ارباب که چشماش و ریز کرد و گفت
کوک: تو کاری کردی که هانا چیزیش بشه
یامسوک: نه چطور
کوک: تو چشام نگاه کن
یامسوک: خ خب
کوک: میشنوم توضیح بده چرا
یامسوک: اما من که نگفتم آرع
نامجون: نشسته ام به در نگاه میکنم دریچه عاح میکشددد
خب لایک کن دیگه
پارت: 9
یامسوک ویو
فک کرده بودم هانا تا فردا هست تو دستشویی اما..
دوروز هی از دستشویی میومد بیرون بعد یه دیقه دوبارع میرفت دستشویی
هانا: عاییی
یامسوک: چیشدع عزیزم همش میری دستشویی
هانا:...
کوک ویو
دختره ی سلیطه هی میرفت تو دستشویی انگار
یه اتفاقی افتادع
یامسوک با ملایمت با هانا رفتار میکرد
انگار یه کاسه ای زیر نیم کاسه اس
نکنه کاره یامسوکه
کوک: یامسوک
یامسوک: بله
کوک: بیا تو اتاقم کارت دارم
یامسوک: باشه
یامسوک ویو
رفتم تو اتاق ارباب که چشماش و ریز کرد و گفت
کوک: تو کاری کردی که هانا چیزیش بشه
یامسوک: نه چطور
کوک: تو چشام نگاه کن
یامسوک: خ خب
کوک: میشنوم توضیح بده چرا
یامسوک: اما من که نگفتم آرع
نامجون: نشسته ام به در نگاه میکنم دریچه عاح میکشددد
خب لایک کن دیگه
۷.۴k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.