مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
ب سامان نمی پرسی نمی دانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم
نه راه این است ک بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم بپرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاک روان گردی بگیرد دامنت گردم.. 💟
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
ب سامان نمی پرسی نمی دانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم
نه راه این است ک بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم بپرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاک روان گردی بگیرد دامنت گردم.. 💟
۴۶.۲k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱