مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم

مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
ب سامان نمی پرسی نمی دانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم
نه راه این است ک بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم بپرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاک روان گردی بگیرد دامنت گردم.. 💟
دیدگاه ها (۲۰)

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی رانجستم زندگانی را و گم کر...

روز روشن به خود از عشق تو کردم شب تاربه امیدی ک توهم شمع شب ...

دنبال کسی باش ک دنبال تو باشداینگونه اگر نیست ب دنبال خودت ب...

گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت.. ❤️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط